وقتی ۶ سالمون بود شروع کردیم به درس خوندن و این امید که یه روزی کلاس اولی نباشیم. سال به سال این اتفاق تکرار شد تا زمانی که امیدمون شد راهنمایی شدن و دبیرستانی شدن. بعد هدفمون بزرگتر شد : دانشجو شدن. اونم نه هر دانشجویی، دانشجو توی یه دانشگاه عالی و یه شهر عالی.درس خوندیم، تست زدیم، گزینه ۲، قلم چی، کلاس و ...
تا اینکه کنکور دادیم و نتیجه هامون اومد. شاید مثه من شکه شدین که وااای علامه فیض کاشانی ! شاید مثه من امیدهای خیلی بزرگتری داشتین.شاید.....
ولی اتفاقی بود که افتاده بود.اومدیم دانشگاه و شاید مثه من ازین که دانشگاهمون اندازه ی مدرسه مونه یه بار دیگه اذیت شدین. اومدیم ثبت نام کردیم و رسما شدیم دانشجو. بعد از چند هفته که ۹۹٪ بچه ها تو فکر مهمانی و انتقالی بودن کم کم به شرایط عادت کردیم. شاید مثه من از این دانشگاه خوشتونم اومده باشه.چون دانشجو بودن همیشه جز بهترین خاطرات هر شخصه. همیشه کسایی که قبلا دانشجو بودن وقتی میخوان از خاطرات خوششون بگن، میگن وقتی دانشجو بودم....
دانشجوها خلاق ترین،پویا ترین، باحالترین(!!)، قشر جامعه هستند. ورود خودمون به این قشر رو به خودمون تبریک میگم.اولین روز دانشجوتون مبارک.
البته اینم بگم که هنوزم دوست داریم بریم بالاتر.دوست داریم دیگه ورودی نباشیم،دیگه دانشجوی کارشناسی نباشیم و... به هر حال، سعی کنیم قدر موقعیتی که توش هستیم رو بدونیم.به هر حال دانشجوییم و ۱۲ سال به خاطرش درس خوندیم و زحمت کشیدیم. خداییش ارزششو داشت.مگه نه؟
همکلاسی های عزیز روزتون مبارک...
ببخشید اگه ی خورده دیر شد.آخه به اینترنت دسترسی نداشتم!
اونوقت شما از چیه این دانشگاه خوشتون اومده؟
جواب؟؟؟
ببخشید من آقای ادیب نیستم تا جوابتون رو بدم من محمدزاده هستم
OK
آقای ادیب جواب ندادید؟
شرمنده وایرلس خابگامون هر 10روز ی بار اونم از ساعت 1نیمه شب به بعد فعاله.!!!
دانشگاهمون ازخیلی لحاظ مشگل داره مثه:فضای سبز امکانات درسی و تفریحی و...
ولی من منظورم این مسایل نبود!
منظورم دوستای خوبیه که دارم وهیچ جای دیگه ای پیداشون نمیکردم.
البته چندنفرشون مدنظرم هستن.