.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

مشاعره

سلام به همه ی دوستام 

این بخش رو جهت افزایش صمیمیت بین خودمون راه اندازی میکنیم.امیدوارم که دوستای عزیز هم استقبال کنند. 

همینطور که از عنوان این بخش پیداست قراره یه مشاعره بین بازدید کنندگان داشته باشیم که شعر های اون میتونه حتی شعر نو باشه.طبق معمول همیشه با حرف آخر.اینم اولیش: 

خنده تلخم از گریه غم انگیز تر است              کارم از گریه گذشته به این میخندم.

نظرات 27 + ارسال نظر
ادیب جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ق.ظ

میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست
آن زمان,هردل فقط یک بار عاشق میشود.


فقط شعری که نوشته میشه خودتون بنویسید نه از جایی

آرش جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ق.ظ

واسه میم ابولفضل:
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
واسه دال ادیب:
در آن وحدت چرا پیوند جویم
توی مطلوب و طالب، چند جویم

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:35 ق.ظ

در کـــارگــه کـــوزه گری رفـــــتم دوش

دیــــدم دو هـــزار کـــوزه گویا و خموش

ناگاه یکـــی کوزه بـــر آورد خـــــــروش

کــو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

سلام
شرمنده که اینو میگم اما میشه بگین این شعری که نوشتین چه ربطی به شعر بالایی داشت.
آخرین شعر صحیح میم داشت.
پس شعر بعدی با میم لطفا

میدونم میدونی جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:36 ق.ظ

میمیرم برات میمیرم برات برای تو و غم کربلات
میمیرم برات همه حاجت سگ رو سیات شده کربلات
جوونیم حسین نذر روضه هات میمیرم برات

منو ول نکن سگ رو سیاتو خجل نکن
منه سینه زن غیر کربلات من محروم از آب گل نکن
یا منو بخر یا منو ببر دل دل نکن دل دل نکن

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ق.ظ

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد.

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ق.ظ

دیوونتم یه دل نه صد دل عاقبت به خیری همینه
کاش دل تنگ من آقا گنبد طلاتو ببینه

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ق.ظ

همه ی دنیارو گشتم تا تورو پیدا کنم
تو نباشی نمیشه عشقی دیگه پیدا کنم

a.....g جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ق.ظ

مهتسب مستی به ره دیدو گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهنست افسارنیست

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ق.ظ

ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد را به گوشه چشمی دوا کنیم

همکلاسیتم جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ

محرم این هوش جز بی هوش نیست
مرزبانان را مشتری جز گوش نیست

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ

توی شهری که تو نیستی همه جا رو غم گرفته
هر کجا رفتی صدام کن عزیزم دلم گرفته

[ بدون نام ] جمعه 2 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:11 ب.ظ

الا یا ایها الساقی ادرکاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

سلام
عزیزم شرمنده اما وقتی شعرتو خوندم کلی خندمون گرفت
آخه این شعر این وسط چه ربطی داشت؟

محمد جواد شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:43 ب.ظ

ه : همه عمر برندارم سر ازین خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

امیر شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ

یارب این نو گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

محمد جواد شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:58 ب.ظ

شنیدستم که شهبازی کهن سال
کبوتر بچه ای را کرد دنبال

امیر شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:59 ب.ظ

لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

محمد جواد توکلی شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ب.ظ

ت : تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

امیر شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:04 ب.ظ

همه روز فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا قافل از احوال دل خویشتنم

ابوالفضل شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:49 ب.ظ

میدونم یه وقتایی دلت برام تنگ میشه
تو خیابونو نگاه میکنی از پشت شیشه

ادیب دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:36 ق.ظ

همه خفتند به غیر از من وپروانه و شمع
قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز

؟؟؟؟؟؟ دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:28 ب.ظ

ز خاک آفریدت خداوند پاک
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ

کجا روم ز اینجا که تویی قضای گردان

به من بیچاره رحمی که شود دردی ز ما درمان

؟؟؟؟؟؟ سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ

نمیدانی که در بازار فطرت
بجز حق نیست بازرگان قدرت

؟؟؟؟؟؟ چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:03 ب.ظ

تا توانی دلی به دست اور
دل شکستن هنر نمی باشد

؟؟؟؟؟؟ پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ

در خرابات مغان نور خدا میبینم
وین عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم


انگار باید خودم جواب مشاعره های خودمو بدم.

[ بدون نام ] جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:21 ب.ظ

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

ادیب جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:34 ب.ظ

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد