.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

داستان فرشته

روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند،

هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید،

 شما چکار می‌کنید؟!

فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است

وما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم.

مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند

و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.

مرد پرسید: شماها چکار می‌کنید؟! یکی از فرشتگان با عجله گفت:

این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بیکار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید:

شما چرا بیکارید؟!

فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است

مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار

 کمی جواب می‌دهند.

 مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟!

 فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند *خدایا شکرت*

نظرات 2 + ارسال نظر
حسن محمدزاده دوشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:51 ب.ظ

خدایـــــــــــــا شــــــــــــــکرت....

Thank God....../

[ بدون نام ] سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ

میدونستم خدا بزرگه ولی نه ت این حد دمش گرم که جای حق نشسته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد