این روزها زیادی ساکت شده ام ،
نمی دانم چرا حرفهایم، به جای گلو
از چشمهایم بیرون می آیند...!
*****
عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا شوخی بود !
حالا تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . .!
تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است...
*****
دستم نمک نداشت هی میشکستیش
دلم چی؟؟؟
بهونت واسه شکوندن های پشت سرهم چی بود؟
سلام
جالب بود میگم مشکوک میزنی؟؟؟
نکنه؟؟؟
شانس اوردی اینو تو وبلاگ نذاشتی وگرنه تا الان دست یکی تو دستت بود.............
اههههههههههههه

ای کاش کاش میذاشتم نمیدونستم اینقدر بچه هاتون به این مسائل حساسند.
زندگی رقص واژگان است
یکی به جرم تفاوت تنهاست ویکی به جرم تنهایی متفاوت!!!