.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

دردودل ترم دوم

میدونین!! یه حرفایی هست که اگه تو دلت بمونه عقده میشه پس بیایین با هم دردودل کنیم.این قصه منه:

روز اول بود.هرگز از یادم نمیره.صبح ساعت 8 اولین ساعات دانشجویی بود.کارگاه داشتیم.چهره های بچه ها مثل خطوط نا مفهوم  بود.از اون جمع چند نفر را بیشتر به یاد ندرام.کنجکاو بودیم اما پاک و معصوم.هرچه که بودیم و از هرکجا که بودیم.دلم خیلی برای آن روزها تنگ شده؛آنقدر تنگ که گریه ام میگیرد.

مدت ها گذشت.

الفبا را یاد گرفتیم.حالا دیگی میتوانستیم چهره های هم را بخوانیم.پاییز سردی بود اما دل هایمان همچون نگاهمان گرم گرم بود.

درس بعد جدول ضرب بود.یادگرفته بودیم چطور با رنگ های مختلف برای دیگران جلو 2ضرب در 2 بنویسیم پنج.اون روزها از دوستی پر بودیم؛ حتی اگه از دوست دلخور هم بودیم،دم نمیزدیم. کم کم دورویی ها معلوم میشدند.

اندکی بعد جلو چشمانمان برای هر فرد خطوطی پشت چهره اش شکل میگرفت.دلمان فرو ریخت؛ وای از آن همه رنگ.حساب کتابهایمان دیگر جور در نمی آمد.تکنولوژی آمد تا دستمان را بگیرد اما کم کم در عین ناباوری دستمان را برید ازهم.

روزهای سخت فرا رسید.زخم ها دیگر دهن باز کرده بودند."پاکی و معصومیت له شده بود."دقیقا عین عبارت.فریاد ها برخواست و پرده ها از میان رفت.

فاصله ها افتاد.هرکس جاده ای زد و با پرچم دوستی بر ورودی آن فریاد برآورد...هر روز راهی رفتیم تا به هم برسیم پا میگزاشتیم روی هرچیزی اما بیشتر از هم فاصله میگرفتیم. بخیه روی بخیه میزدیم اما غافل از اینکه زخم درست میکنیم با بازی های رنگی.

حالا بعد از این همه مدت چه کسی و چطور میخواهد این همه وصله پینه را رفو کند؟!!

در ضمن عشق واقعی هرگز نیاز به توصیف نداره پس خواهش میکنم سعی نکنید دیگران را تحلیل کنید.

یاعلی

نظرات 2 + ارسال نظر
*** ؟؟؟ یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:47 ب.ظ


خدایا : عقیده مرا ازدست ” عقده ام”مصون بدار.

خدایا : به من قدرت تحمل عقیده “مخالف” ارزانی کن .

خدایا : رشدعقلی وعلمی مرا از فضیلت “تعصب” “احساس” و “اشراق” محروم نساز.

خدایا : مرا همواره آگاه وهوشیار دار تا پیش ازشناختن درست وکامل کسی قضاوت نکنم.

خدایا : جهل آمیخته باخودخواهی و حسد مرا رایگان ابزار قتاله دشمن برای حمله به دوست نسازد

خدایا : شهرت منی را که:”میخواهم باشم” قربانی منی که ” میخواهند باشم” نکند.

خدایا : مرا به خاطر حسد کینه و غرض عمله در امان دار.

خدایا : خودخواهی را چندان درمن بکش تاخودخواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم.

خدایا : مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم.

خدایا: « تقوای ستیزم» بیاموز تا درانبوه مسوولیت نلغزم و از تقوای پرهیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم.

خدایا : مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ غمهای ارجمند و حیرتهای عظیم را به روحم عطا کن. لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز.

(برگرفته از نیایش نامه دکتر علی شریعتی)

s.jafari یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:02 ب.ظ

فوق العاده قشنگ بود ممنون.

ممنون
خوشحالم که خوندین.
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد