باشه میخوان ما فوق قبول بشیم.........بازم باشه..!!
ولی مگه همه قصد دارن ادامه تحصیل بدن؟ بعضی ها میخوان لیسانس بگیرن و برن سرکار البته اگر کار گیر بیاد بعضی ها هم......!
با سخت گیری توی امتحانات کسی فوق قبول نمیشه .......بابا باچه زبونی بگم تقویت بنیه علمی به سخت گیری توی امتحانات نیست به شیوه ی آموزشیه که...
وقتی جزوه رو انقدر مشکل داریم چطور میخوایم خارج از جزوه امتحان بدیم؟؟؟
هر جلسه استاد ازمون میپرسه حدود انتگرال از کجا تا کجاست و همه نگاهش میکنیم............ای بـــابــــا چه حرفی میزنی!!! ما که بلدیم ولی هنوز نخوندیم(گاهی اوقاتم واقعا بلدیم اما جرات نداریم و میترسیم جواب استاد رو بدیم) آخه نه که.........
میخوام سکوت کنم ولی یه چیز تو دلمه که باید بگم..بازم خدا خیرش بده آقای (.....) حداقل یه مخالفتی با استاد کرد و گفت ما جزوه رو هم نمیرسیم بخونیم چطوری هالیدی بخونیم..!!!
والا ما که میترسیم نگاه تو چشمای استاد بکنیم البته وقت هم نمیکنیم یه نگاهمون به جزوه هستش و یه نگاهمون به تخته ..آخرش یا متوجه نمیشیم استاد چیکار کرد یا نصفه کاره مینویسیم و میریم سراغ سوال بعدی...
اون از ترم اول که جناب آقای دکتر فکر میکردن.........
اینم از این ترم!!!!!!
خدا به دادمون برسه
واقعا خدا به دادمون برسه................!!!!!!!!!

استاد بووووق خیلی استاده خوبیه

خیلی با سواده
خیلی خوشتیپه
خیلی مهربونه تو کلاس
خیلی پرستیژ استادی داره
خیلی..............!
حیف که ما قدرشو نمیدونیم!
.
.
.
.
.
.
.
نکته:موارد فوق را در (۱-)ضرب کنید
همش تقصیر خودمونه. چون دل و جرات مخالفت با استادو نداریم.شایدم بعضیا خوندنو بلدن که هیچی نمیگن.شایدم ما باید خودمونو با بعضیا وفق بدیم که درسارو میخونن.