ما، اغلب خود را محور دنیا و مافیها فرض می کنیم و فکر می کنیم که همه دنیا به خاطر ما می گردد، آسمان و زمین و ستارگان به خاطر خوش آمد ما در سِیر و گردشند …
… فکر می کنیم که آسمان در غم ما خواهد گریست و یا دل سنگ از درد ما آب خواهد شد، یا گردش ستارگان متوقف خواهد گشت…
…
اما بعد می فهمیم که در این دنیای بزرگ میلیون ها انسان مثل ما آمده اند و
رفته اند و هیچ تغییری در گردش روزگار به وجود نیامده است.
دکتر چمران
کودک با گریه گفت:الو سلام
خونه ی خداست اونجا؟
خودتی خدا؟
سلام بنده ی من بله خودم هستم
خداجونم ترخدا نذار بزرگ شم..ترخدا نذار با بزرگ شدنم تورو هم تو دلم کوچیک کنم
خدا من میخوام همینجوری باهات حرف بزنم نه مثل بزرگا سخت و نامفهوم
من نمی خوااااااااااااااام جای تورو به پول بدم خداجونم
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:
آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه.
(خداجون دوست دارم)
نویسنده : سارا خانم
به کعبه گفتم:
تو از خاکی منم خاکم.چرا باید به دور تو بگردم؟
ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی!
برو با دل بیا تا من بگردم.