مراقب پروانه ات باش

یک روز سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر
شد.شخصی نشست و چند ساعت به جال پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچک ایجاد
شده در پیله نگاه می کرد.
سپس فعالیت پروانه متوقف شد و به نظر می رسید تمام تلاش خود را انجام داده و نمی تواند ادامه دهد.
آن شخص تصمیم گرفت به پروانه کمک کند و با قیچی پیله را باز کرد.
پروانه به راحتی از آن خارج شد اما بدنش ضعیف و بالهایش چروک بود.
آن شخص بازهم به تماشای پروانه نشست چون انتظار داشت که بالهایش باز و گسترده و محکم شوند و از بدن او محافظت کنند.
****************************************************************
اما چنین اتفاقی نیفتاد!
در واقع پروانه بقیه عمرش را می خزید و هرگز نتوانست پرواز کند.
چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمی دانست این بود که : محدودیت پیله
و تلاش برای خروج از سوراخ آن راهی بود که خدا برای ترشح مایعاتی از بدن پروانه
قرار داده بود تا بتواند بعد از خروج از پیله پرواز کند.
****************************************************************
اگر خداوند اجازه می داد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم و
به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.
****************************************************************
من قدرت خواستم و خداوند مشکلات را برسر راهم قرار داد.
من دانایی خواستم و خدا به من مسایلی داد تا حل کنم.
من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من تفکر و توان جسمی داد تا کار کنم.
من جرات خواستم و خداوند موانعی برایم قرار داد تا بر آنها غلبه کنم.
من عشق خواستم و خداوند افرادی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.
من به هر چه خواستم نرسیدم اما به هر آنچه نیاز داشتم دست یافتم .
****************************************************************
پس بدون ترس زندگی کن.
****************************************************************
نویسنده : خانم وفامنش