برسر نعش گل ام بنین (س) غوغا شد
همه گفتند:حسین بن علی(ع) تنها شد
تاکه حیرت زده دردشت دو دستت دیدم
گفتم ازیوسف من یک اثری پیدا شد
صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله ها
این چه شوریست که درلشگریان برپاشد
تا که دیدم بدنت را کمرم درد گرفت
خیزازجا و ببین پشت حسینت تا شد
از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست
این همه تیر کجای بدن تو جا شد
با چه بغضی زده این ضربه خدا می داند
که ز فرق سر تو تا به ابرو وا شد
صورت تو اثر از چادر خاکی دارد
گوئیا سجده تو بر قدم زهرا (س) شد
گوئیا لشگری از پیکر تو رد شده اند
زیر پا خطبه ترویه تو امضا شد
بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم
صحـنه قتلگهت علقمه نه دریا شد
التماس دعا
محتاجیم به دعا
سلام وبلاگ خوبی دارید به وبلاگ ما هم سر بزنید راستی اگر مایلید ما می توانیم هم دیگر را لینک کنیم به وبلاگ ما سر بزنید .راستی نظر هم بدید.با تشکر
http://amirreza_amirinjad.rozblog.com
حتما...
شش ماهه على به دوش بابش دادند / یک جام از آن باده نابش دادند
چون با لب تشنه حاجت آب نمود / با تیر سه شعبه اى جوابش دادند . . .
زیبا بود
ممنون
آب را گل نکنید . . .
شاید از دور علمدار حسین
مشک طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
می رسد تا که از این آب روان
پر کند مشک تهی
ببرد جرعه آبی برساند به حرم
تا علی اصغر بی شیر رباب
نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .
ممنون از نظر زیباتون
زینب جان ...
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما " بی حسین " شدن تو بود...
و شرمنده تر انکه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم...
راستی به ماهم سر بزنید خوشحال میشیم..
چشم حتما
سلام خانم شریفی شعرتون خیلی جالب بود
امیر جان؟؟ !!
یه نگاه به نویسنده ی مطلب بکن عزیزم