درمکه که رفتم، خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است
غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درستهایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود...
درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش می.گردند...
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست...
دوست دارد زود به خدا برسدوگناهان خویش را بزداید،غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود....
درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی
را طی کنم تا به خانه خویش برگردم
و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا
در کمک به مردم جستجو کنم ...
آری شاد کردن دل مردم همانا
برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست.
سلام خدمت ادمین محترم
من این گروه اجتماعی رو برای بچه های دانشگاه فیض درست کردم میخواستم خواهش کنم در وبلاگتون اطلاع رسانی کنید
FEIZ.HOHO.IR
AFEIZBOOK.TK
باسلام
بله حتما.....
ای کــــــــــــــــاش خیلی هـــــــــا درک میکردن......ولی افســـــــــــــوس....!!!!!
خیلی قشنگ بود عزیزم...
بازم اگه تونستی مطالب مرحوم پناهی رو بزار ...
نظر لطفته گلم ...حتما
سلام
قشنگ بود.......
سلام
خواهش میکنم..
بخدا گفتم: " بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من ابراش مال تو، دریا مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... ".
خدا خندید و گفت: " بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ... "
(حسین پناهی )
خیلی قشنگ بود ممنون و روح مرحوم حسین پناهی شاد
نظر شمام قشنگ بود..
روحش شاد
حالا این مرحوم پناهی کی هست که این جمله قشنگا رو گفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
]بعدا مفهومت میکنم عزیزم