.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

کوتاه ترین داستان عشقی

  روزی مردی از یک دختر پرسید:

آیا با من ازدواج می‌کنی؟

دختر جواب داد: نه

و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد،تمام مسابقات فوتبال را دید و با هرکه دلش خواست رقصید!!
نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 03:41 ب.ظ

black جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:45 ب.ظ

lzjhvbuiosdhvlH hPOIUYDVoHvSvsdhvuzc
ینی دمت گرم کلی خندیدیم

قربونت

Hassan M جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:21 ب.ظ http://eessfeiz.blogsky.com

سلام...
داداش فکر کنم که از جون خودت سیر شدی از اینجور داستانا میزاری...

نه من بیمه عمر دارم!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:58 ب.ظ

akhey aghaun az soze deleshon che chizai mizaran

نه فقط خاستم بگم دیگه زمانه عوض شده.مواظب باشید که یوقتی نه نگید که تا آخر عمر دلتون بسوزه !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد