مورد داشتیم یارو چربی خون داشته دکتر بهش گفته روزی6 کیلومتر پیاده روی کن.
بعد 6ماه زنگ زده به دکتره گفته رسیدم سر مرز ترکیه حالا باید چه بکنم؟ :))
.
توی آسانسور واساده بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت: چطوری؟
گفتم: الحمدالله ...
یه نگاهی به من کرد و هندزفری شو جابجا کرد !
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:
الحمدالله الحمدالله الحمدالله الحمدالله الحمدلله
.
ﺭﻭ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﻮﺩ!!!
جوک اسانسوره جالب بود ممنون اقا وحید
قربان یو !