.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

هرچی دل تنگت میخواد بگــــــــــــو ( درددل دوستان )

شاید شمام مثل من خیلی چیــــــــــــزها تو دلتونه خجالت میکشید بگید یا صداتون به کسی نمیرسه  اما اینجا خجالت نکش هرچی تو دلته بگو.............


http://ups.night-skin.com/up-90-11/openmic%5B1%5D.jpg

اگه میخوای خودتو اینجا حداقل تخلیه کن خجالت نکش !!!!!!!!!!!



http://1.dlinks.webuda.com/images/b10a9280bd46.jpg


گفتــــــــــــــــــگوی آزاد!!!!!!!!!

قاچاق شن!!

مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد، او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد، مامور مرزی می پرسد: "در کیسه ها چه داری؟"
او می گوید: "شن" 
مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود، یک شبانه روز او را بازداشت می کند، ولی پس از بازرسی فراوان، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد.هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...

این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود.

یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید:
من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟
قاچاقچی می گوید: دوچرخه! 
                                                                   همیشه حقیقت آن چیزی نیست که بنظر میاد

صدای پای سهراب (3 )

رفته بودم سر حوض ...تا ببینم شاید...عکس تنهایی خود را در آب ....

                                                                               آب در حوض نبود......       

زنها مثل ...... مردها مثل ..... می مونند

زنها مثل ...... مردها مثل ..... می مونند    زنها مثل ...... مردها مثل ..... می مونند



آیا میدونی زن ها و مردها به چی شبیهن؟؟؟!!‌ پس به ادامه مطلب برو...

ادامه مطلب ...

زندگی . . .

زندگی در گذر خاطره هاست

گاه تلخ است و گهی شیرین است

دل ما در پس این تلخی و شیرینی هاست

صاف و صادق بماند زیباست... 

 

سلام به همه ی همکلاسی های عزیز

 بالاخره همت کردم و اولین مطلبم رو گذاشتم  

امیدوارم بتونم به کمک دوستان مطالبی به قشنگی بقیه ی نویسنده ها بذارم

راستی هرگونه نظر , پیشنهاد و مخصوصا انتقاد با آغوش باز پذیرفته میشود...   

خدانگهدار

تنهایی...

من دلم گریه می‌خواد

      من دلم جیغ می‌خواد

                      کمی سقوط

                             کمی مرگ

                               کمی بی‌حسی

                                     کمی بی‌وزنی

                                         کمی خواب همیشگی

                                                              کمی آلزایمر

                                                                  که یادم بره تو دیگه نیستی

                                                                                  منم دلم می‌خواد که نباشم

                                                                                                  که هردومون نباشیم 

 

اس ام اس نوروزی...

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگیست اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد پس پیشاپیش نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند.

 


چه عجیب است رسم روزگار تویی که بهترین بهار را برایم رقم زدی امسال با رفتنت بد ترین نوروز را تجربه میکنم امیدوارم شیرینی لحظهایت به اندازه تلخی لحظها هایم زیاد باشد.

 


یادت باشه: تعطیلات بزودی تموم میشه و بعدش سرکار رفتنه که انتظار تورو میکشه.
بازم ۱سال کار و خستگی!
(ستاد کوفت کردن تعطیلات نوروزی) 

 


مهم نیست که قفلها دست کیست.مهم اینست که کلیدها دست خداست.از ته دل دعا میکنم که در این روزهای آخر سال ، توی این روز زیبای آفتابی ، شاه کلیدتمام قفلها رو ازخداوند عیدی بگیری
سال نو پیشاپش مبارک

 


تق تق تق کیه؟کیه؟ منم منم پیامک ، عید شما جلو جلو مبارک!! 

 


ادامه مطلب ...

انشای دانش آموز کلاس دوم دبستان

ما حیوانات را خیلی* دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات حرف می*زنیم، بابایمان هم همینطور. بابایمان همیشه وقتی* با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد می*کند، مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟ و هر وقت ما پول می خواهیم می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟
چند روز پیشا وقتی* ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم خونه عمه زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می شم همچین می زنمت که به خر بگی* زن دایی، بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی* آقاهه از بابایمان خیلی* گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟

شعر

شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که فکر کنم همه خوندن یا شنیدن :
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:

ادامه مطلب ...

یک انشا در حد تیم ملی !!! (جالب)

http://funtezi.com/wp-content/uploads/2011/12/L132346660180.jpg


خواندن انشاء در ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...

تست هوش تصویریܓ

دقت کنید, تو این تصویر چندتا حیوون هست ؟



برای مشاهده سایز بزرگ تصویر اینجا کلیک کنید.

روانشناسی از روی لباس




افراد را می توانید با توجه به نوع و رنگ لباسی که می پوشند، بشناسید...




آهنگ جدیدم اضافه شد....



بچه ها چرا کسی از آقای جعفری تو صندلی داغ سوالی نمی پرسه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!

ادامه مطلب ...

وقتی....

وقتی تو خودت گیر می کنی 

 وقتی همه چیز برات میشه یه سوال !

 وقتی توی تکرار صحنه ها اسیر میشی

 وقتی اونقدر خسته میشی که حتی از فکر کردن به فکر کردن هم بیزار میشی

ادامه مطلب ...

عاشقانه ای زیبا

گاهی وقتها فکر می کردم که همیشه پایان، آدم را به سمت یک آغاز می کشاند ... اما وقتی دلم شکست، وقتی صدای شکستن دلم را شنیدم ... و تا چشم گشودم دیدم، که کوه غرورم پر شده از شکسته های آیینه آینده روشن ... وقتی دیدم چگونه پا روی دلم گذاشتی، از اوجِ غرور به قعرِ دلتنگی سقوط کردم ... وقتی که بوی خاک خیس و سرمای لطیف، که از درز پنجره سکوتم، گونه دلم را ... نوازش می داد و دل سنگی احساسم با اولین بارش غربت شکست ... باور کردم که ... همیشه یک پایان انسان را سمت آغازی دیگر نمی کشاند ... گاهی باید پایان را آموخت اما بی آغازی دیگر ... گاهی باید در پایان زندگی کرد و از پشت پنجره پایان به خاطرات گذشته نگریست ... گاهی باید پشت حصارِ حسرت در خاطرات ... زمانی که دستهای دلمان را گره کورِ عشق زدیم ... و با تیغ وداع گسلاندیم، غرق شویم... باید پشت پرچین تنهایی نشست و غبار دل را با اشک شست ... و باور کرد ... پایان را، بی آغازی دیگر ..!!