.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

...

قصه ی عشق وزندگی این است:
پرسه در کوچه های تکراری
شعرهایی برای ننوشتن
خوابگاهی برای بیداری....!!! ! 

 

Life is art: زندگی هنر است

 

زندگی صحنه یکتای هنر مندی ماست...


هنوزم زیباترینی...!

دسته گلهایی که با سرطان دسته و پنجه نرم میکنند نیاز به کمک ها و دعاهای ما دارن.

واقعا سلامتی چقدر ارزش داره و ما ازش غافلیم.


سلامتی بابایی که...

سلامتی بابایی که دختر کوچولوش زنگ زد بهش گفت بابا داری میای خونه پاستیل میخری؟؟؟ جیبشو نگاه کرد و دید نمیتونه!! ماشینشو زد کنار خیابون پیاده شد آروم و با خجالت گفت آزااااااادی آزااااادی 2 نفر...

دل نوشته ۲

نمی دونم از چی بنویسم...ذهنم حتی واسه ساده ترین کلمات منو یاری نمی کنه! 

سکوت نقطه ی عطف زندگیمون شدن! هـــــــــــــــــــــه... 

چقدرزمونه بی وفا شده. 

دلم تنگ شده برای آدم هایی که خیلی زود عوض شدن ,برای بی خیالی وآرامشی که مدتهاست دیگه ندارمشون ,حتی برای...!!! 

فقط اینکه اگه جای خدا بودم RESET میکردم*, زندگی خیلیا هنگ کرده. 

تاثیرات فیزیکو میبینید؟من که چیزی از جزوش متوجه نشدم چ برسه به هالیدی!!! 

به قول خانم.....به کی بگیم..؟؟ 

جمله ی استادفیزیک به جملات: این چه طرز صحبت کردنه؟؟؟؟؟

کلاهچی کجایی که یادت بخیر!

بیخیال...

شطرنج زندگی...

عشق همانند ِ شطرنجی زندگیست ؛ شاهان معشوقه های این بازیندُ سربازان عاشقان ِ این صحنه نبرد . ؛ در این صحنه زندگی هیچ گاه جفت شاه [ دو معشوقه ] نمی گنجد . گنجیدنش خلأ بوده و خارج از قانون ِ جنگل بوده . سرباز ِ دو طرفه ینی ترد از صحنه ؛ در این صحنه یک معشوقه همیشه قربانی بود همانند بازی که یک شاه همیشه با لطافت و با هوشی اوج گرفته ؛ هیچ گاه به ناز ِ شاه برنده نباز . شاید بازنده برای دل خوشیت کنار گذاشته شد . !

...

حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
لحظه ی عظیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!

قیصر امین پور

کاربرد وبلاگ

سلام دوستان عزیز.تا الان از کاربرد ctrl+wتو صفحه پی بردین.امتحانش ضرر نداره

حقیرند مردمانی که ....

چه حقیرند مردمانی که نه جرات دوست داشتن دارند، نه اراده دوست نداشتن...
نه لیاقت دوست داشته شدن، نه متانت دوست داشته نشدن...
با این حال مدام شعر عاشقانه می خوانند...!
 
 
"دکتر شریعتی"

کل کل شاعر زن و شاعر مرد .....

شاعر زن میگه :
به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن ! آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری ، نسترن آفرید
برای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
 

شاعر مرد در جواب میگه :
به ‌نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین
رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌خشم و کین
زنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین

$$$

آخرین باری که از پدر ومادرت تشکر کردی کی بوده؟ 

۲۹اسفند!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

یا زهرا(س)

دکتر شریعتی:

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

«فاطمه، فاطمه است» 

 

 با سلام پرپرشدن یاس بوستان حضرت رسول(ص) حضرت زهرا(س)بر مسلمانان ورهروان آن حضرت بویژه دانشگاه فیض تسلیت میگم.امیدوارم خودش دستامونا بگیره. 

لعن الله قاتلیک یا فاطمه الزهرا 

داستان کوتاه

پیرمرد نشست کنار سفره و گفت: آخه زن یه حرف رو چند بار باید بهت زد تا حالیت بشه مگه هزار بار بهت نگفتم من ما...کا...رو...نی دوست نـ...دا...رم. باید مثه دفعه ی قبلی بشقاب رو پرت کنم گوشه ی اتاق تا شیر فهم بشی؟ دفعه های قبلی حداقل شله نمی شد این دفعه که دیگه حسابی گند زدی. چرا چیزی نمی گی. همین جور نشستی منو نگاه می کنی که چی؟ مثلا می خوای مظلوم نمایی کنی نه؟ اه نمکم هم که نداره. آب هم که سر سفره نیست. پس تو چه غلطی می کنی توی این خونه.پیرمرد جمله ی آخر را که گفت چند لحظه ای سکوت کرد اشک توی چشمهایش جمع شد و به قاب عکسی که پای سفره به دیوار تکیه داده بود نگاه کرد. روبان سیاهی گوشه عکس پیرزن نشسته بود.