.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

اختراع هایی که قاتل شدند (+ عکس)

در طول تاریخ بشر اختراع های بسیاری صورت گرفته است. اختراعاتی در زمینه های مختلف مثل هوانوردی، علوم پزشکی، مهندسی و یا اتومبیل ها و بسیاری موارد دیگر که زندگی بشر را برای همیشه تغییر داد. 

  

  اما در بسیاری موارد و در زمان آزمایش های اولیه این وسایل آنچنان که باید امن نبودند و به مرگ سازندگان خود منجر شدند.
 
 
در این مطلب قصد داریم تا شما را با مخترعینی آشنا کنیم که با اختراع خود کشته شدند.

ADv

ادامه مطلب ...

آیا می دانید ویبره موبایل چگونه کار می کند؟

شما حتما گوشی تلفن همراه دارید و گوشی شما هم حتما یک موتور ویبره دارد که شما را هنگام زنگ زدن در محیط های شلوغ مطلع می کند. موتور ویبره یکی از قطعاتی است که فناوری ساختش از چندین دهه قبل تغییر نکرده است و جزو ساده ترین قطعات تلفن های همراه کنونی محسوب می شود.
‏                                                   
‏موتور ویبره از یک موتور چرخشی الکتریکی ساده تشکیل شده است که به محور آن یک وزنه با نسبت چگالی بالا نصب شده است. این وزنه به طور معمول بین ۲۵٪ تا ۵۰٪ محور ۳۶۰ درجه موتور را پر می کند. ‏
‏زمانی که موتور ویبره شروع به چرخش می کند، به سبب جابجایی نقطه ثقل ویبراتور با سرعت زیاد، حرکت لرزشی در کل دستگاه ایجاد می شود. ‏
‏موتور های ویبره ای که در اسباب بازی های کودکان، پیجر ها، گوشی های تلفن همراه، کمربندهای لاغری و غیره یافت می شوند به طور معمول به همین شکل طراحی و ساخته شده اند و تنها از لحاظ اندازه با یک دیگر متفاوتند. موتور ویبره ای که در عکس مشاهده می کنید مربوط به آیفون ۴ می باشد.

چند جمله که شاید بد نباشه بهش فکر کنیم

من به هر تحقیری که شدم با صدای بلند خندیدم ….

نام مرا گذاشتند "با جنبه" ! بی آنکه بدانند؛

خندیدم تا کسی صدای شکسته شدن قلبم را نشنود

.

سلامتیه پـــــت و مــــت

چون نه هیچی تو مغزشون بود،نه هیچی تو دلشون!

.

من مسئول چیزی هستم که میگم، نه چیزی که تــــــو ازش برداشت میکنی ….!

.

آقای من ، خانم من ، فدات شم ، قربونت برم ، نوکرتم

دوست عزیز ! کلاس ، داشتنیه … گذاشتنی نیست …

.

سلامتی اون سربازی که ۵۵ دقیقه وایساد تو صف تلفن

که ۳ دقیقــه با عشقش حرف بزنه،

ولی هرچقد زنگ زد بازم پشت‌خطی بود …

.

کسی که همیشه سعی میکنه بقیه رو شاد کنه
بیشتر از همه تنهاست
اون رو تنها نذاریم
چون هیچوقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره…

بازگشت آرامش

یک پیرمرد بازنشسته خانه ی جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته ی اول همه چیز به خوبی و خوشی گذشت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه پس از تعطیلی کلاس ها 3 تا پسر بچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند هر چیزی که در خیابان افتاده بود شوت می کردند و سروصدای عجیبی به راه انداختند. این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد مختل شده بود.

این بود که پیرمرد تصمیم گرفت کاری بکند. روز بعد که مدرسه تعطیل شد دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت : بچه ها! شما خیلی بامزه هستید از این که می بینم اینقدر بانشاط هستید خوشحالم من هم که به سن شما بودم همین کار را می کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید من روزی 1000 تومن به شما می دهم که بیایید اینجا و همین کار را بکنید بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آن که چند روز بعد پیرمرد به آنها گفت: ببینید بچه ها متاسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی توانم روزی 100 تومن بیشتر بهتون بدم. از نظر شما اشکالی نداره؟

 بچه ها با تعجب و ناراحتی گفتند: صد تومن!؟ اگه فکر می کنی به خاطر 100 تومن حاضریم این همه بطری و نوشابه و چیزهای دیگر را شوت کنیم کور خوندی ما نیستیم!
 
از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.

واقیعت تلخ روزگار ما...

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه؛

گوشت بدن خودشو می کند به جوجه هاش می داد

تا بخورند؛زمستان تمام شد و کلاغ مرد اما بچه هاش

نجات پیدا کردند و گفتند:خوب شد مرد راحت شدیم

از این غذای تکراری!  

                               

و این است واقیعت تلخ روزگار ما

خنده

یه پشه مشاهده کردم تو اتاق.رفتم یه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادم

و باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا.اونم قبول کرد و رفت ! 

.

فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ما ایرانیا رو می آفرید دکمه Caps Lock رو فشار داده بود…

.

نابینا و گیلاس

نابینا: مگر شرط نکردیم از گیلاسهای این سبد یکی یکی بخوریم ؟
بینا : آره
نابینا : پس تو با چه عُذری سه تا سه تا می خوری ؟
بینا : تو واقعا" نابینایی ؟!
نابینا : مادرزاد!
بینا : پس چطور فهمیدی من سه تا سه تا می خورم ؟!
نابینا : واسه این که من دو تا دو تا می خورم و تو معترض نمی شی :دی

.

مامانم : پسرمون شام نخورد .. خاک به سرم .. حتمأ معتاد شده ..!
بابام : نه بابا حتماً بیرون یه چیزی با اون دخترا کوفت کرده …
و هیچکس ندانست من هیچوقت کوکو سبزی دوست نداشتم !!

.

دوغ قبول!
شیرکاکائو قبول!
آبمیوه پاکتى قبول!
اصلا نوشابه هم قبول!
آب معدنى رو دیگه برا چى تکون میدى؟!
… … همش همونه !!!  

 

به ادامه مطلب توجه کنید...

ادامه مطلب ...

تفاوت زمین خوردن پسرا و دخترا !!

پسر در حال دویدن…



زااااارت (صدای زمین خوردن)

رفیق پسر: اوه اوه ؟؟؟؟؟؟؟؟چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی ؟؟؟؟؟، پاشو ؟؟؟؟! (شپلخخخخخ "صدای پس گردنی")

یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب!

یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ!

**************************
 دختر در حال راه رفتن…


دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش)

رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای…

یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟

یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین...

بسته سنگین

یک روز مردی در حال عبور از خیابان کودکی را مشغول جابجایی بسته ای دید که از خود کودک بزرگتر بود، پس به نزدیکش رفت و گفت: عزیزم بگذار تا کمکت کنم.

مرد وقتی خواست بسته را بردارد دید که حتی حملش برای او مشکل است چه برسد به این بچه.

کمی که رفتند مرد از کودک پرسید چرا این بسته را حمل می کند؟

کودک در پاسخ گفت: که پدرش از او خواسته است.

مرد پرسید: چرا پدرت خودش این کار را انجام نداد؟ مگر نمی دانست که حمل این بسته برایت چقدر سخت است؟

کودک جواب داد: اتفاقا مادرم هم همین حرف را به پدرم زد ولی او گفت:

"خانم بالاخره یه کسی پیدا می شه به این بچه کمک کنه دیگه!"

۱۰ اشتباه عاشقانه...

خیلی ها با اشتباهات مختلفی که پشت سر هم مرتکب می شوند، رابطه شان به طور دردناکی به هم می خورد. در این گونه مواقع اکثر افراد نمی دانند چه باید بکنند، اما اگر وقت بگذارید و کمی در مورد روانشناسی و نیازها و امیال پایه ای انسان مطالعه کنید، می توانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرفتان را به دست آورید. باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید.

           

لطفا به ادامه مطلب توجه کنید...

ادامه مطلب ...

هیچ مگو

لقمان حکیم رضى الله عنه پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هر چه بر زبان راندى، بنویس . شبانگاه همه آنچه را که نوشتى، بر من بخوان؛ آن گاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور …

شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند . دیر وقت شد و طعام نتوانست خورد . روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد . روز چهارم، هیچ نگفت . شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته‏ها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفته‏ام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفته‏اند، چنان حال خوشى دارند که اکنون تو دارى .

جملات پشت کامیونی!

 

گلگیرم ولی گل نمیگیرم! 

 _____________________ 

 نوکرتم ننه!  

_____________________ 

 آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!  

_____________________  

کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد جاده از افتادگی از کوه بالا میرود! 

 

به ادامه مطلب توجه کنید...  



ADv

ادامه مطلب ...

عکسای مثلا جالب!!

 به این میگن آب زیرکاه!

  

ادامه مطلب ...

سخت نگیرید تا از زندگی لذت ببرید

برای خوشحال و خوشنود کردن دیگران به خودتان سختی ندهید. از عهده تان خارج است، هرچند ارزشش را هم ندارد. اما اگر می خواهید کار خوبی در حق کسی کنید، از عزیزانتان شروع کنید.

به ادامه مطلب بروید...
ادامه مطلب ...

الماس و شهسوار

شهسواری به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی کند. 

دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم .

وقتی به قله رسید ند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید وآنها را پایین ببرید. 

شهسوار اولی گفت:می بینی؟بعداز چنین صعودی ،از ما می خواهد که بار سنگین تری را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم !

دیگری به دستور عمل کرد. وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن با خود آورده بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند...  
مرشد می گوید: تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند .

چند مکان دیدنی که قبل از مرگ باید ببینیم!!

سلام خدمت دوستان و همکلاسیای خوبم...  

 

 

            فرارسیدن عید رو به همه تبریک میگم. 

                                                   

 

  
منتظر عیدیاتون هستم!خواهشا تراول باشه! از پول خرد خوشم نمیاد!! 
 
به ادامه مطلب توجه بفرمایید...
ادامه مطلب ...