.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

غیر منتظــــــــره

سلام به همه دوستای گلم

در ابتدا سه کلمه مشخص شده است

هر نفر با کلمات نفر قبل یک جمله یا یه بیت شعر میگه و به نفر بعدی سه کلمه پیشنهاد میکنه و این روند ادامه پیدا میکنه

خب اولین جمله: برق کنترلی هاااا بهترین دانشجویان دنیان مگه نه؟!!!

حجازیان ، بچه ها ، ماه رمضان


منتظر حضور پرشورتون هستیم.....

چقدر به هم بدهکاریم؟

ایستاده‌ام توی صف ساندویچی که ناهار امروزم را سرپایی و در اسرع وقت بخورم و برگردم شرکت. از مواقعی که خوردن، فقط برای سیر شدن است و قرار نیست از آن چیزی که می‌جوی و می‌بلعی لذت ببری، بیزارم. به اعتقاد من حتی وقتی درب باک ماشین را باز می‌کنی تا معده‌اش را از بنزین پر کنی، ماشین چنان لذتی می‌برد و چنان کیفی می‌کند که اگر می‌توانست چیزی بگوید، حداقلش یک "آخیش!" یا "به به!" بود. حالا من ایستاده‌ام توی صف ساندویچی،‌ فقط برای این که خودم را سیر کنم و بدون آخیش و به به برگردم سر کارم.

نوبتم که می‌شود فروشنده با لبخندی که صورتش را دوست داشتنی کرده سفارش غذا را می‌گیرد و بدون آن که قبضی دستم بدهد می‌رود سراغ نفر بعدی. می‌ایستم کنار، زیر سایهء یک درخت و به جمعیتی که جلوی این اغذیه فروشی کوچک جمع شده‌اند نگاه می‌کنم، که آیا اینها هم مثل من فقط برای سیر شدن آمده‌اند یا واقعا از خوردن یک ساندویچ معمولی لذت می‌برند. آقای فروشندهء خندان صدایم می‌کنم و غذایم را می‌دهد، بدون آن که حرفی از پول بزند.

با عجله غذا را، سرپا و زیر همان درخت، می‌خورم. انگار که قرار است برگردم شرکت و شاتل هوا کنم، انگار که اگر چند دقیقه دیر برسم کل پروژه‌های این مملکت از خواب بیدار و بعدش به اغما می‌روند. می‌روم روبروی آقای فروشندهء خندان که در آن شلوغی فهرست غذا به همراه اضافاتی که خورده‌ام را به خاطر سپرده است. می‌شود ٧٢٠٠ تومان. یک ١٠ هزار تومانی می‌دهم و منتظر باقی پولم می‌شوم. ٣٠٠٠ هزار تومان بر می‌گرداند. می‌گویم ٢٠٠ تومانی ندارم. می‌گوید اندازهء ٢٠٠ تومان لبخند بزن! خنده‌ام می‌گیرد. خنده‌اش می‌گیرد و می‌گوید: "این که بیشتر شد. حالا من ١٠٠ به شما بدهکارم!" تشکر و خداحافظی می‌کنم و موقع رفتن با او دست می‌دهم.

انگار هنوز هم از این آدم‌ها پیدا می‌شوند، آدم‌هایی که هنوز معتقدند لبخند زدن زیبا و لبخند گرفتن ارزشمند است. لبخند زنان دستانم را می‌کنم توی جیبم و آهسته به سمت شرکت بر می‌گردم و توی راه بازگشت آرام زیر لب می‌گویم: "آخیش! به به!"

نمی خواهـم بمیـرم...

نمی    خواهـم بمیـرم...

نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟
کجا باید صدا سر داد؟
به زیر کدامین آسمان، روی کدامین کوه؟
که در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه
که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد!
کجا باید صدا سر داد؟
فضا خاموش و درگاه قضا دور است
زمین کر، آسمان کور است
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟
اگر زشت و اگر زیبا
اگر دون و اگر والا
من این دنیای فانی را
هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم

به دوشم گرچه بار غم توانفرساست

وجودم گرچه گردآلود سختی هاست

نمی خواهم از این جا دست بردارم!

دلم با صد هزاران رشته، با این خلق

با این مهر، با این ماه

با این خاک با این آب ... پیوسته است

مراد از زنده ماندن، امتداد خورد و خوابم نیست
توان دیدن دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست
هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست

جهان بیمار و رنجور است

دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است

نمی خواهم بمیرم تا محبت را به انسانها بیاموزم
بمانم تا عدالت را برافرازم، بیفروزم
خرد را، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم
به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشانم
چه فردائی، چه دنیائی!
جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است ...
نمی خواهم بمیرم، ای خدا!
ای آسمان!
ای شب!
نمی خواهم
نمی خواهم
نمی خواهم
مگر زور است؟

ADv

پیرمردی تنها ...! (داستان)


پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود .

تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود .

پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :

پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم .

من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد.

من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .

دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :

پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .

4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند .

پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟

پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم .


___________________________
*نتیجه اخلاقی :
هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد . اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید می توانید آن را انجام بدهید .

یا رب...

بار خدایا؛
وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛
از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛
ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما ...
   

   جملات زیبا گیله مرد

احکام شرعی شماره ۲


جویدن آدامس در حال روزه چه حکمی دارد؟


امام خمینی(ره) و آیت‌ا... اراکی(ره): جویدن آدامس و بلعیدن آب دهان ناشی از آن نیز، هرچند طعمی از آن داشته باشد، در صورتی که آن طعم به جهت خرد شدن اجزای آدامس نباشد، اشکال ندارد.

آیت‌ا... بهجت(ره): چون شیرینی و یا ذرات جرم آن ممکن است به حلق برسد، در حال روزه اجتناب شود.

آیت‌ا... تبریزی(ره): اگر شیرینی داشته باشد اشکال دارد.

آیت‌ا... سیستانی: اگر چیزی فرو ندهد، اشکال ندارد.

آیت‌ا... خامنه ای: اگر چیزی از آن به حلق برسد، مبطل است و گرنه روزه صحیح است.

آیت‌ا... فاضل(ره): اگر مواد آن به صورت مایع یا غیر مایع وارد حلق شود مبطل روزه است، و الا خیر.

آیت‌ا... مکارم: با توجه به این‌که اجزا آدامس تدریجا جدا می شود، جایز نیست.

آیت‌ا... نوری همدانی: چون در حال جویدن، ذراتی از آن فرو می رود جایز نیست.

آیت‌ا... صافی گلپایگانی: چنانچه هیچ طعمی نداشته باشد که به حلق برود، روزه صحیح است لکن این عمل برای روزه دار پسندیده نیست و تظاهر به آن از بعضی جهت اشکال دارد.

برگرفته از: استفتائات موجود در مرکز ملی پاسخگویی



دوستی، تا ندارد

با یک شکلات شروع شد. من یک شکلات گذاشتم توی دستش. او هم یک شکلات گذاشت توی دستم. من بچه بودم، او هم بچه بود. سرم را بالا کردم، سرش را بالا کرد. دید که مرا می‌شناسد. خندیدم، گفت: دوستیم؟ گفتم : «دوست دوست»

گفت: «تا کجا؟» گفتم: «دوستی که تا ندارد.» گفت: «تا مرگ خوبه» خندیدم و گفتم: «من که گفتم، تا ندارد» گفت: «باشد تا پس از مرگ» گفتم: «نه نه تا ندارد» گفت: «قبول تا آنجا که همه دوباره زنده می‌شوند، تا بهشت تا جهنم تا هر جا که باشد من و تو با هم دوستیم» خندیدم گفتم: تو برایش تا هرکجا که دلت می‌خواهد، یک تا بگذار. اما من اصلاً تا نمی‌گذارم.

نگاهم کرد، او می‌خواست حتماً دوستی ما تا داشته باشد. دوستی بدون تا را نمی‌فهمد.

گفت: «بیا برای دوستی مان یک نشانه بگذاریم»، گفتم: «باشد تو بگذار» گفت: «شکلات، هر بار که همدیگر را می‌بینیم یک شکلات مال تو یکی مال من، باشد؟» گفتم: «باشد»

از آن به بعد، هر بار یک شکلات می‌گذاشتم توی دستش، او هم یک شکلات توی دست من. یعنی که دوستیم، دوست دوست. من تندی شکلاتم را باز می‌گردم و می‌گذاشتم توی دهانم. به من می‌گفت شکمو! تو دوست شکمویی هستی و شکلاتش را می‌گذاشت توی یک صندوق کوچولوی قشنگ.

می‌گفتم: «بخورش» می‌گفت: «تمام می‌شود می‌خواهم تمام نشود، می‌خواهم نگهشان دارم تا موقعی که هستیم» و من می‌گفتم: «نه نه تا ندارد، دوستی که تا ندارد. صندوقش پر از شکلات شده بود. هیچ کدامش را نمی‌خورد، اما من همه‌اش را خورده بودم.

یک ، دو ، چهار سال، هفت ، ده و بیست سال به سرعت برق و باد گذشت. او بزرگ شد و من هم، من همه شکلات‌ها را خورده‌ام او همه شکلات‌ها را نگه داشته است.

امشب آمده است تا خداحافظی کند. می‌خواهد برود، برود آن دور دورها، می‌گوید زود بر می‌گردم، اما من می‌دانستم می‌رود و برنمی‌گردد.

از همان اول می دانستم.

دو شکلات گذاشتم کف دستش گفتم: این برای خوردن، این هم آخرین شکلات برای صندوق.

او هر دو را خورد و خندیدیم

دوستی او از همان اول تا داشت

خنده دارترین ها!!!

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت به درگاه الهی دیر و طاقت فرسا میگذره ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!

 
چقدر خنده داره که 100  هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!
 
چقدر خنده داره که یه ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یه ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!
 
چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به فکرمون نمی یاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
 
چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافه می کشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می  کنیم و آزرده خاطر می شیم!
 
چقدر خنده داره که خوندن یه صفحه و یا بخش از قرآن سخته اما خوندن 100 صفحه از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!
 
چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزو کنیم اما به آخرین صفهای نماز جماعت تمایل داریم!
 
چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمی کنیم اما برای بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
 
چقدر خنده داره که شایعات روز نامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم!
 
چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری  در راه خدا انجام بدن به بهشت برن!
 
چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته شود همه جا را فرا می گیرد اما وقتی که سخن و پیام الهی  رو  می شنوید دو برابر در مورد گفتن و یا نگفتن اون فکر می کنید!
 
خنده داره . اینطور نیست؟!
دارید می خندید؟
دارید فکر می کنید؟
 
این حرفارو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاس گذار باشید که او خدای اعلی و دوست داشتنی است.
 
خنده داره؟ ...... نه   تاسف آوره
 
 

چرا یک دانشجو نمی تواند درس بخواند؟!



سال 365 روز است در حالی که:


1- در سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند.

2- حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است که به دلیل گرمای هوامطالعه ی دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است. بنابراین۲۶۳ روز دیگرباقیمیماند.

3- در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا”122 روز میشود. بنابراین 141 روز باقی میماند.

4- اما سلامتی جسم و روح روزانه 1 ساعت تفریح را میطلبد که جمعا”15 روز میشود. پس 126 در روز باقی میماند.

5- طبیعتا ”2 ساعت در روز برای خوردن غذا لازم است که در کل 30 روز میشود. پس 96 روز باقی میماند.

6- 1 ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی لازم است. چراکه انسان موجودی اجتماعی است. این خود 15 روز است. پس 81 روز باقی میماند.

7- روزهای امتحان 35 روز از سال را به خود اختصاص میدهند. پس 46 روز باقی میماند.

8- تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دست کم 30 روز در سال هستند. پس 16 روز باقی میماند.

9- در سال شما 10 روز را به بازی میگذرانید. پس 6 روز باقی میماند.

10- در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی است .

11- سینما رفتن و سایر امور شخصی هم 2 روز را در بر میگیرند. پس 1 روز باقی می ماند.

12- یک روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه می توان در آن روز درس خواند؟

احکام شرعی شماره 1 ( بخش جدید سایت )



سلام خدمت همه دوستان گلم....


طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه حق...

امیدوارم چندروزی که از ماه مبارک رمضان گذشته را به خوبی سپری کرده باشید.

میخواستم بگم از امروز بخش جدیدی به نام احکام شرعی که در آن هر چندروز یکی از احکام شرعی اسلام را در خدمتون میذاریم،امیدوارم این بخش نیز مورد استقبال شما دوستان قرار بگیرد و همچنین مفید واقع بشه...

لازم به ذکر است شما دوستان میتوانید سوالای خودتونو که قابلیت پاسخگویی در عموم را دارد برای ما ارسال کرده تا در سایت قرار بدیم...

                                                                                                       ممنون


التماس دعــــــــــــــــــا


اینم اولین مطلب تقدیم به شما عزیزان :


آیا سحرها، تا آخر اذان اجازه خوردن غذا داریم، یا تا ابتدای اذان؟



در کشور ما، زمانی از صدا و سیما اذان گفته می‌شود که وقت اذان شده باشد، یعنی با وارد شدن به صبح، اذان گفته می‌شود.
پس خوردن غذا در حین گفتن اذان، نه تنها روزه‌ی آن روز را باطل می‌کند بلکه باید کفّاره‌ی آن هم روز به جا آورده شود و کفّاره‌اش هم یکی از موارد زیر است:


1. 60 روز روزه بگیرد که 31 روز از آن باید پی در پی باشد.

2. یک بنده آزاد کند.

3. 60 فقیر را سیر کند.


خالق من «بهشتی» دارد . . .

خالق من «بهشتی» دارد، نزدیک، زیبا و بزرگ؛

و «دوزخی» دارد، به گمانم کوچک و بعید؛

و در پی دلیلیست که ببخشد ما را ...

«دکتر علی شریعتی»


شرکت اپل در دنیای واقعی چقدر با ارزش است؟

شرکت اپل، همانطور که می بایست تا به امروز متوجه شده باشید، بزرگترین شرکت دنیا در بازار ارزیابی شرکت هاست. البته ارزش سهام این شرکت ممکن است روزانه بالاتر یا پایین تر رود، اما ما کاری به نوسان نداریم، اگر فرض کنیم که در ماه های گذشته میلادی ارزش این شرکت ۶۱۹ میلیارد دلار بوده است، به نظر شما با این پول چه چیزهایی می توان خرید؟ البته به دلیل بالا بودن مبلغ مطمئن شاید کمتر چیزی پیدا شود که نتوان با این مبلغ آن را خریداری کرد.

بازیهای المپیک لندن در سطح بسیار گسترده ای برگزار می شوند، اما شما با این پول (ارزش شرکت اپل) می توانید ۷۳ المپیک لندن را بخرید! همچنین ارزش این شرکت ۲.۱۴ برابر ارزش کل کشور یونان می باشد.  ارزش این شرکت ۲.۴ برابر مایکروسافت و ۳.۱ برابر شرکت گوگل است.



شما با یک اپل می توانید ۳۶۴ شاتل فضا، ۶۱۹۰ تابلو مونالیزا، ۱۲۳۸ هتل پالاس در ابوظبی امارت و ۲۵۷ باشگاه منچستر یونایتد را بخرید. اما دیگر چه؟ به تصویر بالا مراجعه کنید تا سایر مقایسه های انجام شده در این زمینه را ملاحظه نمایید. حال نظر شما در مورد شرکت اپل چیست؟؟!!

قدرت شنوایی خود را آنلاین تست کنید

نوجوانان قدرت شنوایی بهتری نسبت به دیگران دارند و این مورد با افزایش سن انسان تاحدودی کاهش می یابد. شایع است که افراد بالای 25 سال (بعضی منابع 30 سال) قادر به شنیدن صداهای بالای 15KHz نیستند. البته این مورد برای کسانی که زیاد با موسیقی سر و کار دارند تا حدودی متفاوت تر است و آنها شنوایی خود را سریعتر از دست می دهند.


بهتره که برای شنیدنش از هندزفری استفاده کنید.


سایت زیر به شما کمک می کند فرکانس های 8 تا 22 کیلو هرتز را گوش داده و شنوایی خود را تست کنید.


تست آنلاین شنوایی


البته به کیفیت و قابلیت هدفون یا بلندگو هم بستگی دارد. همه هدفون ها و بلندگوها قادر به پخش تمام طیف شنوایی نیستند. تقصیر را گردن گوشتان نیاندازید.

باور این تصاویر مشکل است!



مشاهده تصاویر در ادامه مطلب....


ادامه مطلب ...

دقایقی با قرآن شماره 10

بسم الله الرحمن الرحیم

دوستان گرامی طاعات وعباداتتون قبول باشه.

 این روزها بخصوص نزدیک افطار وقت خوبی برای دعا کردن (( البته دعا کردن برای همه )) میباشد. از امام باید آموخت که وقتی دعا میفرمودند به یک گروه خاص دعا نمیکردند. میفرمودند:

اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ    یعنی : 

خدایا همه ی فقیرها رو،بی نیازوغنی کن.


اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ   یعنی :

خدایا همه ی مریض هاروشفابده.


دعا باید دعای عمومی باشد وباید خدا رو شکر کنیم که خدا بر ما منت گذاشت که این ایام مبارک را درک کنیم و مفتخر شویم به این که در مهمانی خداوند شرکت کنیم.

ادامه مطلب ...