ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه . تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسته شد وخوابیـــد . دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب... .
بابام: بده موبایلتو ببینم !!!
من: بابا یه لحظه وایسا رمزشو بزنم!
Delete SMS
Delete Video
Delete picture
Delete music
Delete private
Delete number
FORMAT MeMoRy CARD
من: بیا بابا من چیزی ندارم که ازتون مخفی کنم!
...
زِندگـــی در حــــــــال بارگـــــــیری است، لطفاً صـَــــبر کـُــنید..
اینجـا سُــــرعت خوشــــبختی بسیار کــــم اَست...!!
تـــا زِندگــــــــی ات لُـود شـــــــود ..
عُمـــــــــرت تمـام شــده
روزی روزگاری در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.
پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود.
او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد کجا می روی؟"
مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"
گرگ گفت : "میشود از او بپرسی که چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناک می شوم؟"
مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد.
تنها کاری را تا فردا کنار بگذار،
که حاضری بمیری بدون اینکه انجامش داده باشی ...
- پابلو پیکاسو
در ایران: خاک بر سرت حلیمه! بازم دختر زاییدی؟!
در عربستان: نعم؟ البنت؟ لا لا لا! أنا بد بخت! سنگ سار یا زنده فی القبر هذه الدختر!
باران می بارد به حرمت کداممان، نمی دانم!؟
من همین قدر می دانم؛
باران صدای پای اجابت است؛
و خدا با همه جبروتش دارد ناز می خرد؛
نیاز کن ...
گاهی باید صبورانه در انتظارِ زمان ، ماند. حتی به قیمت اینکه دیگر زمان،زمانه ی تو نباشد !
گاهی بعضی چیزها فقط در زمانِ خودش، رُخ می دهد. مثل "حسرت".
باغبان..
حتی اگر باغش را غرقِ آب کند
درختان خارج از فصلِ خود میوه نمی دهند...!
فصل، نشانه ی زمانِ بلوغِ لیاقت درختان است و..
فصلِ گریه های تو، نشانه ی شروع حسرتی عمیق !
بازباران باترانه میخوردبربام خانه خانه ام کو@خانه ات کو@آن دل دیوانه اش کو@روزهای کودکی کو@فصل خوب سادگی کو@ یادت آیدروزباران ...گردش یک روزدیرین...پس چه شددیگرکجارفت خاطرات خوب ورنگین@کودک خوشحال دیروزغرق درغم های امروز یادباران رفته ازیادآرزوهارفته برباد...
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی… گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی … … گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات… گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که… گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای -گوشه ترین گوشه ای…! که می شناسی بنشینی و” فقط” نگاه کنی… … گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود… گاهی دلگیری…شاید از خودت …شاید
نویسنده : مریم خانم
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب میدهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه میتوانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند “خدایا شکر”
نویسنده : خانم وفامنش