.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

مــــــــــــــــــــادر......

سرم را نه ظلم می تواند خم کند

نه مرگ

نه ترس

سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛

مطالب ارسالی شما دوستان ......شماره 7


http://cloudking.com/artists/caryn-drexl/works/a-life-entwined_l.jpg


بیا زیرباران بیا جان بگیریم

کمی بوی نم بوی انسان بگیریم
نفس هایمان کاش در هم بریزد
و ما از نفسهای هم جان بگیریم
بیا حس برفی و یخ بستگی را
شبی از فضای زمستان بگیریم
خدا مانده پشت علف های سهراب
بیا از خدا قول باران بگیریم
بیا وحشت ضربه های تبر را
شبی از تبار درختان بگیریم
سرآغاز اگرچه  قشنگ و عمیق است
مبادا غریبانه پایان بگیریم


نویسنده : مریم خانم

مطالب ارسالی شما دوستان ......شماره 7

په ری شیعر

بارا نیکی لیل ده باری

له به ر ده رکه ی هه لبه ستیکا راوه ستاوم

دلم پریه له هه نسک و چاوم ته ژی پرمه ی گریان

په ری؛

ده رکه م لی که ره وه

خه م خه ریکه دلم ئه خوات،پیده که نی

ها کا له به ر ده رکه که تا

سینگی شه ق بی گول خه نده ران

په ری؛

ده ر که م لی که ره وه

دلم ته نگه ده خیلت بم

گوری بی ده نگی تاریکه

وه ره له ناو باخچه ی دلما بچریکینه

به بی قام و حه یران ده مرم

هاوار نه که م ئه م ئازاره ده مخنکینی

په ری؛

وه ک هه ور بگرمینه

سینگه شه قاره که م ته رکه

سوزی دلم دامرکینه

په ری ئیمشه و دا نه باری ئاگر ئه گرم

سوزی دلم دامرکینه

تو خوا په ری لیم مه توره

بو تو پشتم له دنیا کرد

بووم به شاعیر خوم ریسوا کرد

نه مزانی تو توفانیکی بی ئامانی

ده ریایه که بی به نده ر و خروشانی

من نه مزانی هه زاران دل له ته نوره ی توفانی تودا خنکاوه


نویسنده : مریم خانم


مطالب ارسالی شما دوستان ......شماره 7



این نامه تاجری(ثروتمند) به نام پائولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک مسافرت کاری می رود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که مجبور می شود نامه ای برای همسرش بنویسد به شرح ذیل …


جولیای عزیزم سلام …
بهترین آرزوها را برایت دارم همسر مهربانم.همان طور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو
را تحمل کرد. در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرت
حسابی مرا آزار داد. بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان
خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم آشنا شدیم. آنها
که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند
محبتهای زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که
قصد مال و جانم را کرده بودند و نزدیک بود به قتلم برسانند
نجات دادند . هم اکنون نیز یکی از رفقای بسیار خوب و عزیزم
“روبرتو”‌ که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته
و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند
تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه جواهرات
مرا از تو دریافت کند وبه من برساند . با او همکاری کن تا جعبه
مرا بگیرد. اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را
از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را
خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد کشت
پس درنگ نکن . بلافاصله بعد از دیدن نامه و انگشتر من در ونیز‍
موضوع را به برادرت بگو و از او بخواه که در این مساله به تو کمک کند.
آخر تنها مارکو جای جعبه را میداند. در مورد دزد بعدی هم نگران نباش
مسلما پلیس او را دستگیر کرده و آنقدر نگه میدارد تا من بازگردم.
.
.
.
.
نامه را خواندید؟
اما بهتر است یک نکته بسیار مهم را بدانید :
پائولو قبل از سفر به رم با جولیا یک قرار گذاشته بود
که در این مدت هر نامه ای به او رسید آن را بخواند! “یک خط در میان”
حالا شما هم برگردید و دوباره نامه را یک خط در میان بخوانید

تا به اصل ماجرا پی ببرید!!


نویسنده : محمدرضا دهقانی


ناجوانمرد

                                        مردها نامردترین موجوداتند ! 

  

                         تا زمانی عشق می ورزند که بدانند زن اسیر آنها نشده 

                                   

                                  و هنگامی که قلب زن را تسخیر کردند  

 

                                   با تمام مردانگی ناجوانمردی می کنند  

                                               

                                               دکتر علی شریعتی

بازی روزگار

مایهِ اصل و نَسَب در گردش دوران زَر است / دائمآ خون میخورد تیغی که صاحب جوهر است

 

کُره اسب ، از نجابت از پس مادر رود / کُره خَر ، از خریت ، پیش پیشِ مادر است

 

دود اگر بالا نشیند کسرِ شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است

 

شصت وشاهد هردو دعوای بزرگی میکنند / پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است ؟

آ 

آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون / آن یکی شمشیر گردد دیگری نعِلِ خر است

 

گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن / روی دریا کف نشیند ، قعر دریا گوهر است

عقرب در حال زایمان

 عقرب در حال زایمان ...
آیا عقرب در حال زایمان دیده‌اید؟


فوق العاده جالب




 برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب توجه کنید... 

ادامه مطلب ...

شکست یک شخص نیست!

یکی از مریدان حکیمی مرد تاجری بود که ورشکست شده بود.

روزی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور بود.

حکیم از شاگردان خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند.

یکی از شاگردان به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی توان به مشورتش اعتماد کرد.

حکیم پاسخ داد: شکست یک اتفاق است. یک شخص نیست! کسی که شکست خورده در مقایسه با کسی که چنین تجربه ای نداشته است، هزاران قدم جلوتراست. او روی دیگر موفقیت را به وضوح لمس کرده است و تارهای متصل به شکست را می شناسد. او بهتر از هر کس دیگری می تواند سیاهچاله های منجر به شکست را به ما نشان دهد. وقتی کسی موفق می شود بدانید که چیزی یاد نگرفته است! اما وقتی کسی شکست می خورد آگاه باشید که او هزاران چیز یاد گرفته است که اگر شجاعت خود را از دست نداده باشد می تواند به دیگران منتقل کند. وقتی کسی شکست می خورد هرگز نگوئید او تا ابد شکست خورده است! بلکه بگوئید او هنوز موفق نشده است.

تبلیغات جالب حدود یک قرن پیش

مالک خلاق این فروشگاه تمام نمای ساختمانی که فروشگاه در آن قرار داشت را با چند هزار اورکت پوشاند
یک ایده تبلیغاتی چقدر می‌تواند عجیب باشد،‌ در دنیای امروز شاید بسیاری تبلیغات دیگر جذابیت خاصی نداشته باشند اما نزدیک به یک قرن پیش، یک فروشنده لباس ایده‌ای را به‌کار برد که مشتریان زیادی را به فروشگاهش جذب کرد.

ادامه مطلب ...

زیبایی بی نظیری که هوش از سر می برد!!!

 این عکس توسط عکاسی بریتانیایی گرفته شده است که پس از ۵ ساعت پیاده روی برای عکاسی از چشم انداز گسترده از Fjords نروژ پیاده روی و کوهپیمایی کرد تا سرانجام خود را به این مکان رسانید. 

ادامه مطلب ...

اطلاعیه

تحریم گوگل در روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری


8011 277x300 تحریم گوگل در روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری

 

به دنبال اهانت فیلمی موهن به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص) توسط تهیه کنندگان و بازیگران و کارگردان این فیلم و همچنین حمایت شرکت ” گوگل ” از این اقدام پلید مسلمانان جهان طی فراخوانی با موضوع ” دعوت علمای اسلام برای تحریم گوگل ” قصد تحریم دو روزه این شرکت و سایت های مربوط به آن را دارند.


به گزارش مجله اینترنتی دریافتی به نقل از جام ، بدلیل بی اعتنایی مدیر شرکت گوگل به درخواست مسلمانان برای حذف فیلم توهین آمیز به شخصیت والای رسول الله (ص) مسلمانان جهان روزهای دوشنبه و سه شنبه (۲۴ و ۲۵ سپتامبر _3و4مهر) اقدام به تحریم و منع استفاده از سرویس های گوگل و یوتیوب خواهند کرد.

پیش بینی شده با این کار ارزش شرکت گوگل با افت قابل توجهی مواجه شده و خساراتش به میزانی نزدیک به ۲۱۰ میلیون دلار برسد.


گفتنی است این اولین باری نیست که گوگل اقدام به شیطنت و دردسرسازی نموده و قبلا نیز در پروژه های کثیفی اقدام به حذف نام “خلیج همیشه فارس” از گوگل مپ، و تحریم کاربران ایرانی گرفته تا تزئین لوگوی گوگل با نماد صهیونیسم، و جاسوسی برای شبکه های اطلاعاتی صهیونیستی–آمریکایی نموده است.


جالب اینجاست که گوگل با مشاهده این فراخوان سرویس گوگل وب مستر تولز را برای ایرانیان مسدود نموده است!


همگام با مسلمانان جهان در روزهای دوشنبه و سه شنبه سرویسهای گوگل را تحریم و از آنها استفاده نخواهیم کرد تا در دفاع از پیامبر حرکتی هرچند کوچک انجام دهیم.


کاربران ایرانی میتوانند از موتورهای جستجویی ایرانی و خارجی دیگر بجای این سرویس ها استفاده کنند که نمونه ای از سایتهای جستجو در زیر خواهد آمد:

www.search.yahoo.com

www.bing.com

www.amazon.com

www.ask.com

می خواهم برگردم به روزهای کودکی...



http://axgig.com/images/84622312795045515692.jpg


می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که پدر تنها قهرمان بود.

عشق، تنها در آغوش مادر خلاصه می شد.
بالاترین نقطه زمین، شانه های پدر بود.
بدترین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند.
تنها دردم، زانوهای زخمی ام بودند.
تنها چیزی که می شکست، اسباب بازی هایم بود.
و معنای خداحافظ، تا فردا بود.


ظالم رعنا (حکایت جالب)

حکایت,حکایت جالب,حکایت آموزنده-www.jazzaab.ir

 

از بایزید پرسیدند: پیر تو که بود؟

گفت: پیرزنی. روزی در صحرا رفتم، پیرزنی با انبانی آرد برسید. مرا گفت: این انبان آرد با من برگیر.

من چنان بودم که خود نیز نمی توانستم برد. به شیری اشارت کردم. بیامد. انبان بر پشت او نهادم و پیرزن را گفتم: اگر به شهر روی، گویی که را دیدم؟

گفت: ظالمی رعنا را دیدم.

گفتم: هان چه می گویی پیرزن.

گفت: این شیر مکلف است یا نه؟

گفتم: نه.

گفت: تو آن را که مکلف نیست تکلیف کردی، ظالم نباشی؟

گفتم: باشم.

گفت: با این همه می خواهی که اهل شهر بدانند که این شیر فرمان بر داراست و تو صاحب کراماتی.این، نه رعنایی بود؟


سوال؟

از مردم دنیا سوالی پرسیده شد و نتیجه آن جالب بود
سؤال از این قرار بود:
نظر خودتان را راجع به کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟

و جالب اینکه کسی نتوانست جوابی بدهد
چون
در آفریقا کسی نمی‌دانست ‘غذا’ یعنی چه؟
در آسیا کسی نمی‌دانست ‘نظر’ یعنی چه؟
در اروپای شرقی کسی نمی‌دانست ‘صادقانه’ یعنی چه؟
در اروپای غربی کسی نمی‌دانست ‘کمبود’ یعنی چه؟
و در آمریکا کسی نمی‌دانست ‘سایر کشورها’ یعنی چه؟

و جواب این پرسش همچنان بی جواب ماند ...........

:)

طرف میره رستوران میگه : جوجه دارین ؟

گارسون : آره

میگه : دونش بدین نمیره...