دکتر شریعتی :«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم و تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد».
درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود .
پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می کند و می گوید : جاسوس می فرستید به جهنم!؟
از روزی که این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت می کند و...
حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است: با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند.
بگذار قلم را به غزل بسپارم شاید گره ای باز شود از کارم/// پرسید: مگر تو هم غزل می گوئی؟ گفتم: په نه په! فقط رباعی دارم
.
سعی کنید توی مسائلی که به خودتون مربوطه دخالت نکنید، دیگران زحمتشو میکشن
.
به زمانی رسیدیم که دیگر بنی آدم ابزار یکدیگرند.
.
اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریم فروشنده خواهیم بود
.
وقتی وجود خدا باورت بشه ... خدا یه نقطه میزاره زیر باورت و " یاورت" میشه.
.
چه کسی میگوید ؛ که گرانی شده است؟ دوره ی ارزانیست... دل ربودن ارزان... دل شکستن ارزان... آبرو قیمت یک تکه ی نان... و دروغ از همه چیز ارزانتر... قیمت عشق ؛ چقدر کم شده است... کمتر از آب روان! و چه تخفیف بزرگی خورده ؛ قیمت هر انسان...!
سال ۱۲۳۰ :
مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!
زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!
مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!
و.......
به ادامه مطلب بروید از دستش ندید ها حتما بخونید ................
چرا درخواست ها یمان گرم است و تشکراتمان سردند ؟؟؟
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
ازبس حضور ناب
تو پر رنگ میشود
دنبال خویش هستم
وپیدا نمی کنم
"من بودنم" با تو هماهنگ می شود
شاید ترا برای دلم آفریده اند
دل تنگ غیر, به نیرنگ می شود؟
مرغ دلم که نغمه شیوا بلد نبود
با لحن دلفریبت
,شباهنگ میشود
بامن بمان که بی تو نفس گیر می شوم
بی تو دلم برای خودم تنگ می شود
یک باغ نسترن زتو ترسیم می کنم
آری! ز تو ,وجود
من ارژنگ می شود
شاه منی زکشورجانم مرو- مرو
تیمور وار پای دلم لنگ می شود
یک شهر بی تو درنظرم حبس گشته است
مغلوب عشق تو یله, درجنگ میشود
زان تابناک آتش پنهان بمن بتاب
شریان من پراز می گلرنگ میشود
ازمن مگیر خودرا که گمنام می شوم
بی تو تمام
حیثیتم ننگ میشود
روزی دختر شش سالهام سوزی، نزد من آمد و پرسید «مامان داری چه کار میکنی؟»
ـ دارم برای همسایمون خانم اسمیت غذا درست میکنم.
ـ واسه چی؟
ـ برای این که خانم اسمیت دختر کوچولوشو از دست داده و دلش شکسته و الان خیلی خیلی غمگینه ما باید برای مدتی از او مراقبت کنیم.
ـ چرا مامان!
ـ سوزی آدمها وقتی خیلی خیلی غمگین هستن، دیگه نمیتونن کارهای کوچکی مثل غذا درست کردن رو انجام بدن خانم اسمیت همسایه ماست و همهمون عضو یه خانواده بزرگ هستیم. برای همین لازمه که به هم کمک کنیم. خانم اسمیت دیگه نمیتونه با دختر کوچولوش حرف بزنه یا اونو بغل کنه یا همه کارهای قشنگی را که مامانها و دخترهاشون میتونن با هم انجام بدن، انجام بده. سوزی! تو دختر باهوشی هستی و حتماً یه راه حلی برای کمک کردن به خانم اسمیت پیدا میکنی.
ادامه مطلب ...علاوه بر آن که با استفاده از سوخت های هسته ای گازهای خطرناک تولید نمی شود مقدار انرژی که آزاد میگردد قابل مقایسه با انرژی حاصل از سوخت های فسیلی نیست،به عنوان مثال مقدار انرژی آزاد شده از شکافت یک کیلو گرم اورانیوم 235 معادل انرژی حاصل از سوختن 10000000 کیلوگرم زغال سنگ است که برای حمل این مقدار زغال سنگ نیاز به ششصد کامیون داریم یا معادل 5/2 میلیون لیتر نفت است که برای حمل این مقدار نفت نیاز به دویست کامیون داریم ، علاوه بر صرفه ی اقتصادی، همان گونه که گفته شد، منابع سوخت های فسیلی محدود بوده و متعلق به نسل های آتی میباشد. همچنین استفاده از نفت خام در صنایع تبدیل پتروشیمی ارزش بیشتری دارد به طوری که بزرگ ترین ایرادی که نسل آینده ممکن است به ما بگیرند این است که چرا از نفت به عنوان سوخت استفاده کرده ایم.
ادامه مطلب ...سلام خدمت همه دوستان و همکلاسی های گلم...........
امروز واسه جذاب شدن سایت ایده ای به سرم زد که گفتم اجرا کنیم بد نباشه..!!
در قسمت جدید سایت قصد داریم عکس های کودکی دوستان را بذاریم و بقیه بگن که این عکس مربوط به کدوم از بچه هاس ........
دوستان اگه نظر و پیشنهاد یا انتقادی دارن میتونن تو قسمت نظرات این پست مطرح کنن.
ممنون
درد من تنهایی نیست؛ بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت؛ بی عرضگی را صبر و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نامند.
گاندی
مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.. ناگهان پسر 4
ساله اش سنگی برداشت و با آن چند خط روی بدنه ماشین کشید. مرد با عصبانیت
دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با
آچار فرانسه ای که در دستش داشت، این کار را می کرد!
در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را از دست داد .
وقتی پسرک پدرش را دید، با نگاهی دردناک پرسید : کی انگشتانم دوباره رشد می کنند؟
مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد. او به سمت ماشینش برگشت و
از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که از کرده خود
بسیار ناراحت و پشیمان بود، جلوی ماشین نشست و به خط هایی که پسرش کشیده
بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود:
<< دوستت دارم بابایی ... >>
روز بعد آن مرد خودکشی کرد !
عصبانیت و دوست داشتن هیچ حد و حدودی ندارند. دومی را انتخاب کنیم تا یک
زندگی زیبا و دوست داشتنی داشته باشیم.
این را نیز به یاد داشته باشید که :
وسایل برای استفاده کردن هستند و انسانها برای دوست داشتن. اما مشکل جهان امروز این است که انسانها مورد استفاده واقع می شوند و به وسایل عشق ورزیده می شود.