.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

محض خنده!

پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت!!

.

بابام یه ساعته خیره شده به من!بهش میگم: چیه؟ چرا اینجوری نیگام میکنی؟؟میگه: حضرتِ عباسی قیافۀ خودته یا داری مسخره بازی در میاری؟:|

.

طرف استاتوس زده دلم گرفته:پسره کامنت گذاشته: “۴۳*۸۵۴*۰۲۱”تخلیه چاه اکبر و شُرکاء

.

تو یه پاساژ راه میرفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذرخواهی میکنم وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسهای مانکنی هست که جلوی مغازه میذارن :|اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخر هم رو لباشه.بهش گفتم خنده داره من فکر کردم آدمه.یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است :|کلا دیگه سرمو انداختم پایین زدم به چاک!

.

استادهای دانشگاه رو بردن تو هواپیماز بلندگو اعلام کردن که"این هواپیما ساخت دانشجوهای شما هست..!همه اساتید فرار کردن!جز یه استادپرسیدن :چرا نشستی؟استاد گفت:اگه این هواپیما ساخت دانشجوهای منه روشن هم نمیشه چه برسه به پرواز!!

لطفا به ادامه مطلب توجه فرمایید...

ادامه مطلب ...

مطالب شب امتحانی

                             من غلط بکنم ارشد شرکت کنم 
                                    “دیالوگ ماندگار شب های امتحان”



توهمی که هیچوقت عملی نشد :

    امروز از اینجا تا اینجا میخونم فردا بقیشو …
    و دیگر هیچ !


  واقعا آدم وقتی امتحاناش تموم میشه احساس میکنه دوباره متولد شده !
    من که همچین احساسی دارم شما رو نمیدونم ؟!


  اگه توی اینترنت باشی توانایی اینو داری که،
    بدون احساس خواب آلودگی تا صبح بیدار باشی ،
    حالا کافیه ساعت ۱۰صبح از خواب بیدار شی ساعت ۱۱ کتاب بگیری دستت ،
    چنان پلکات سنگین میشه که انگار ۲ شبانه روزه نخوابیدی …


  تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته
    یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش
    باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش
    بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه
    بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه
    بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه
    ببینه مشروط میشه یا نه !


ترول شب امتحان, ترول های خنده دار امتحان

√ داستــان خلقــت زن



√ داستــان خلقــت زن
---------------------
از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز می‌گذشت.
فرشته‌ای ظاهر شد و گفت: "چرا این همه وقت صرف این یکی می‌فرمایید؟"
خداوند پاسخ داد:


  ادامه مطلب ...

دختــــــــــــر کوچولو و معــــــــــلم...



معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.

دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟

معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. از نظر فیزیکى غیرممکن است.

دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.

معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟

دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.

نمونه سوال بررسی

باسلام خدمت همه دوستان عزیز...


امیدوارم که اولین امتحان رو که دیروز برگزار گردید به خوبی سپری کرده باشید و بتونید ازش سربلند بیرون بیاید...

با توجه به اینکه امتحان بعدی بررسی هستش گفتم امروز نمونه سوالی در این باب براتون قرار بدم...

انشاالله که مفید واقع بشه...


دانلود

یا مخابرات!!

سلام

یکی از دوستان توی نظرات گفته بودند اگه کسی جواب تمرینات مخابرات رو داره بذاره که متاسفانه فرصت نشد. البته چیز خاصی هم نبود.

حالا برای اینکه جبران کنم و شما هم امیدوار بشید یه نمونه سوال براتون گذاشتم که خواهید دید چیز خاصی نداره و حداقل میشه یه نمره متوسط از این درس گرفت.

موفق باشید.


دانلود

دانلود جزوه جلسه آخر مخابرات - دوشنبه

باسلام...


از اونجایی که چندی از دوستان در جلسه آخر مخابرات در روز دوشنبه مورخ 93/3/12 غایب بوده اند گفتم جزوه مربوط به اون روز رو قرار بدم..

ایشالا که به کارتون بیاد...

ببخشید اگه بد خط هم بود...

راستی دوستان میتوانند برای دسترسی به بقیه فایل های مخابرات یا اطلاع از نمرات به وبلاگ 5info.blogfa.com مراجعه نمایند.

باتشکر


دانلود

استاد شهریار...




استاد شهریار وقتی معشوقه اش رو روز سیزده به در با همسر و بچه به بغل
میبینه . . . :
سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم


زندگی...


زندگیت را طی کن
و انگاه که بر بلندترین قله هایش رسیدی
لبخند خود را
نثار تمام سنگریزه هایی کن
که پایت را خراشیدند.

استادشیطون

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺟﺎﻟﺐ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ :

ﻳﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺳﺮﻱ ﻣﻴﻮﻣﺪ ﺳﺮ

ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺗﻴﮑﻪ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ .

ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ

ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺍﺯ ﮐﻼﺱ ﺑﺮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ…

ﻗﻀﻴﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺭﺳﻴﺪ … ‏( ﻣﻴﺪﻭﻧﻴﺪﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ

ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻫﺎ .....(!! ﺟﻞﺳﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻤﻲ

ﺩﻳﺮ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﺩﻳﺮ ﺁﻣﺪﻧﺶ

ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﻴﻮﻣﺪﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﻳﻪ ﺻﻒ

ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﺪﻩ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻓﺘﻢ

ﺟﻠﻮ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭼﻲ ﺷﺪﻩ؟ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ :ﺑﺎ ﮐﺎﺭﺕ

ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﻲ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻴﺪﻥ !!!...

ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻫﺎ ﭘﺎﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ،ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ

ﮐﺠﺎ ﻣﻴﺮﻳﺪ؟ ﻭﻗﺘﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺳﺎﻋﺖ 8 ﺑﻮﺩ! ﺗﻤﺎﻡ

ﮐﻼﺱ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ !!!!!!...

راه سخت

از سبیل های از بناگوش دررفته تا ابروهای برداشته مردان ما

                                چه را سختی را گذرانده اند!!!؟؟؟....