گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم …
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش میشد بهت نزدیک بشم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.
ادامه مطلب ...
سلام به همه دوستان عزیز....
دیروز در جلسه شورا پس از صحبت های صورت گرفته بالاخره با بودجه اختصاصی با دارالقرآن دانشگاه و همچنین با مسابقاتی که با یچه ها بابت آن مشورت شد موافقت شد.
بنابراین دوستان علاقمند میتوانند از فردا با مراجعه به دفتر دارالقرآن ، دفتر انجمن علمی و یا با مراجعه به آدرس www.nasimequran.blogsky.com ثبت نام نمایند....
لازم به ذکر است که در پایان به دوستان شرکت کننده جوایز نفیسی اهدا خواهد شد....
خدایا همه ی فقیرها رو،بی نیازوغنی کن.
اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ یعنی :
خدایا همه ی مریض هاروشفابده.
دعا باید دعای عمومی باشد وباید خدا رو شکر کنیم که خدا بر ما منت گذاشت که این ایام مبارک را درک کنیم و مفتخر شویم به این که در مهمانی خداوند شرکت کنیم.
ادامه مطلب ...
باعرض سلام خدمت دوستان گلم مطلب قرآنی این هفته روباموضوع احترام به پدرومادرتقدیمتون می کنم.
پیامدهای هواپرستی...!
أَرَءَیْتَ مَنِ اتَّخَذَإِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً(فرقان، 43)
آیا کسى که هواى نفس خود را معبود خود قرار داده است دیده اى؟
آیا تومى توانى وکیل او باشى (و به دفاع از او برخیزى و او را هدایت کنى)؟
* هواپرستى، سرچشمه غفلت است. «و لاتُطِع مَن أغفَلنا قَلبه عن ذِکرنا واتّبع هَواه»
* هواپرستى، سرچشمه ى کفر است. «مَن لا یؤمن بها و اتّبع هَواه»
* هواپرستى، بدترین انحراف است. «و مَن أضلّ ممّن اتّبع هَواه»
* هواپرستى، مانع قضاوت عادلانه است. «فَاحکُم بین النّاس بالحقّ و لا تتّبع الهَوى»
* هواپرستى، سرچشمه ى فساد است. «لو اتّبَع الحقّ أهوائهم لفَسدتِ السّموات والارض»
* هواپرستى، سرچشمه ى غصّه هاست.
* هواپرست، ایمان ندارد.
* هواپرست، بى عقل است.
* هوا و وهوسها انسان را کر و کور کرده، قدرت تشخیص حقّ را میگیرد.
* شجاعترین مردم کسانى هستند که بر هوسهاى خود غلبه کنند.
* پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: هوا را بدان سبب هوا نامیده اند که صاحب خود را فرو مى افکند. والسلام
ارزش آرزو:
آرزو عامل و انگیزه حرکت و رشد است. رسول اکرم (ص)فرمودند: «لولا الامل ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرها» اگر آرزو نبود، نه مادرى کودک خود را شیر میداد و نه کشاورزى درختى را میکاشت.
حضرت عیسى (ع)، پیرمردى را دید که بیل در دست دارد و زمین را شخم میزند، گفت: خدایا! آرزو را از این مرد بگیر. دید پیرمرد بیل را کنار گذاشت و خوابید. پس از مدتى، حضرت عیسى از خدا خواست که آرزو به او برگردد، مشاهده کرد که پیرمرد بلند شد و شروع به کار کرد.
مهار کردن آرزو:
آرزوها باید در چارچوب امکانات، استعدادها، شرایط و ظرفیّت باشد وگرنه سر از موهومات در می آورد. امام على(ع) فرمودند: «بیشترین ترس من بر شما، از هوا پرستى و آرزوهاى طولانى است».
آرزوهاى منفى:
در قرآن از بعضى آرزوها انتقاد و نهى شده است. نظیر کسانیکه آرزو داشتند ثروت قارون را داشته باشند و میگفتند: «یا لیت لنا مثل ما اوتى قارون»
یاآرزودارند مورد ستایش نابجا قرار گیرند: «یحبّون أن یحمدوا بما لم یفعلوا»
یا آرزو دارند بر دیگران برترى داشته باشند.«تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوّاً فى الارض»
بارها خداوند با جملات: «لا تعجبک اموالهم» و «لا تمدّنّ عینیک» مؤمنان را از نگاههاى آرزومندانه به سرمایه داران و مرفّهان باز داشته است. والسلام
باسلام خدمت دوستان عزیز
قبل ازاینکه 3الی 4دقیقه باهم دیگه سرسفره قرآن بنشینیم ازشماتقاضادارم که درپایان ،موضوعات موردعلاقه خود وهم چنین نظرات وپیشنهادات خودراذکرنمایید.
عمرخودرا به چه کسی میفروشیم؟؟؟
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِى خُسْرٍ ((سوره عصر آیه 2))
* نگاه اجمالى به آیات قرآن ما را به این نکته اساسى مىرساند که دنیا بازار است و تمام مردم عمر و توان و استعداد خودشان را در آن عرضه مىکنند و فروش جنس در این بازار اجبارى است. حضرت على علیه السلام مىفرماید: «نفس المرء خطاه الى اجله»یعنى نفس کشیدن انسان گامى به سوى مرگ است. پس انسان الزاماً سرمایه عمر را هر لحظه از دست میدهد و ما نمیتوانیم از رفتن عمر و توان خود جلوگیرى کنیم. بخواهیم یا نخواهیم توان و زمان ما از دست ما میرود. لذا در این بازار آنچه مهم است انتخاب مشترى است.
* افرادى با خدا معامله مىکنند و هر چه دارند در طبق اخلاص گذاشته و در راه او و براى رضاى او گام بر مىدارند این افراد، عمر فانى را باقى کرده و دنیا را با بهشت و رضوان الهى معامله مىکنند. این دسته برندگان واقعى هستند، زیرا اولاً خریدار آنها خداوندى است که تمام هستى از اوست.
* ثانیاً اجناس ناچیز را هم مىخرد. «فمن یعمل مثقال ذرّة خیراً»
* ثالثاً گران مىخرد و بهاى او بهشت ابدى است. «خالدین فیها»
* رابعاً اگر به دنبال انجام کار خوب بودیم امّا موفق به عمل نشدیم باز هم پاداش مىدهد. چون ما سعى خود را کرده ایم و پاداش الهى بر اساس سعى و تلاش است، نه واقع شدن عمل و نتیجه. «لیس للانسان الا ما سعى» یعنى اگر کسى سعى کرد گرچه عملى صورت نگرفت کامیاب مىشود.
* خامساً پاداش را چند برابر مىدهد. «اضعافاً مضاعفة»به قول قرآن تا هفتصد برابر پاداش مىدهد و پاداش انفاقهاى نیک مثل دانهاى است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد.
* اما کسانى که در این بازار، عمر خود را به هوسهاى خود یا دیگران بفروشند و به فکر رضاى خداوند نباشند، خسارتى سنگین کردهاند که قرآن چنین تعبیراتى در مورد آنها دارد:
* تجارت بد انجام دادهاند. «بئسما اشتروا به انفسهم»
* تجارتشان سود ندارد. «فما ربحت تجارتهم»
* زیان کردند. «خسروا انفسهم»
* زیان آشکار کردند. «خسراناً مبیناً»
* در زیان غرق شدند. «لفى خسر»
* در دید این گروه، زرنگ و زیرک کسى است که بتواند با هر کار و کلام و شیوهاى، خواه حق و خواه باطل، زندگى مرفهى براى خود درست کند و در جامعه شهرت و محبوبیّتى یا مقام و مدالى کسب کند و در غیر این صورت به او لقب باخته، عقب افتاده و بدبخت مىدهند.
* امّا در فرهنگ اسلامى، زیرک کسى است که از نفس خود حساب بکشد و آن را رها نکند، براى زندگى ابدى کار کند و هر روزش بهتر از دیروزش باشد. از مرگ غافل نباشد و به جاى هرزگى و حرص و ستم به سراغ تقوى و قناعت و عدالت برود.
* امام هادى علیه السلام فرمودند: «الدّنیا سوق ربح قوم و خسر آخرون» دنیا بازارى است که گروهى سود بردند و گروهى زیانکار شدند.
والسلام علیکم
لَّا یحُبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ کاَنَ اللَّهُ سمَیعًا عَلِیمًا(نساء 148)
ترجمه : خداوند دوست ندارد کسى با سخنان خود، بدیها (ى دیگران) را اظهار کند مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
* افشاى زشتىها را بارها قرآن منع کرده و از گناهان کبیره شمرده و وعده
عذاب داده است. از جمله آیه 19 سوره نور که علاقه به افشاى زشتىهاى مؤمنان را گناه مىداند: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ» یعنی : همانا براى کسانى که دوست دارند زشتىها دربارهى اهل ایمان شایع گردد، در دنیا و آخرت عذاب دردناکى است.
* قانون کلّى و اصلى، حرمت افشاگرى و بیان عیوب مردم است، مگر در مواردی که به انسان ظلم شده باشد «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ»
* البته آنچه حرام است، افشاى عیوب مردم در برابر دیگران است، نه بازگویى عیوب افراد به خود آنان. چون پیامبر خدا فرموده است: مؤمن، آیینهى مؤمن است ( المومن مرآة المومن ) بنابراین:
* آیینه عیب را بی صرو صدا می گوید ما هم عیب طرف مقابل را بی سرو وصدا بگوییم.
* آیینه عیب را روبرویمان به خودمان می گوید ما هم عیب طرف مقابل را به خودش بگوییم.
* آیینه اگر گرد زده باشد نمی تواند عیب تو را بگوید، ما هم اگر خودمان معیوب باشیم اجازه نداریم عیب جویی کنیم.
*آیینه مراعات پست و مقام را نمی کند و عیب دکتر و مهندس و مجتهد و آیت الله و ... را می گوید ما هم .....
*آیینه اگر زشتی ها را می گوید خوبی ها را هم نشان می دهد،ما هم اگر بدی های کسی را می گوییم خوبی هایش را هم به او بگوییم.
* آیینه عیب را در خودش نگه نمی دارد و تا زمانی که جلوی آیینه هستی عیب را به ما می گوید اما به محض اینکه از جلوی آیینه کنار رفتیم، عیب ما را نادیده گرفته و در خودش نگه نمی دارد ما هم عیب مردم را گوشزد کنیم ولی در قلبمان نگه نداریم.
* آیینه مثل ذره بین عیب مردم را بزرگ نمی کند ما هم عیب دیگران را بزرگ نکنیم.
* آیینه را نباید شکست، اگر کسی عیب ما را به ما گفت نباید اذیتش کنیم.