.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

.:دانشجویان برق کنترل-دانشگاه علامه فیض کاشانی :.

Student electrical control- Allama Faiz Kashani University

عیدتون مبارک

ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها
ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال مارا به بهترین حال دگرگون کن

با عرض سلام خدمت همکلاسی های خوبم
مدتیه که کم سعادت شدم و کمتر شما رو میبینم. منکه دلم براتون تنگ شده شما رو نمیدونم!
ازتون میخوام در دعاهای خیرتون من حقیر رو هم یاد کنید که 94 سال سرنوشت ساز و مهمی هستش برام که آیندم در گرو اون هستش!

حالا فرض کنید سالی که لحظه تحویل سالش با سیم و سیم900 و سیم چین و سیم گیر و سیم لخت کن و سوکت و سلف سرکار داشته باشی چی میشه! خلاصه اینم 7 سین ماست دیگه!!

دیگه پرحرفی بسه!
میگن: کم گوی و گزیده گوی چون دُر...

براتون بهترین ها رو آرزو می کنم.

به امید آینده!

خوش باشید

...

سلام

میخواستم بگم که نمره ابزار دقیق و آز خانوم جلوداریان اعلام شده.

فقط چیزی که فک میکنم همه رو غافلگیر کنه نمرات ابزار هستش!

بیشترین نمره کلاس : 18.25
کمترین نمره کلاس : 8.50
میانگین نمرات کلاس : 14.38
واریانس : 8.283447
انحراف از معیار : 2.878098
رتبه دانشجو در کلاس :
تاریخ رسیدگی به اعتراضات : متعاقبااعلام خواهدشد

با کمی توجه به میانگین و انحراف معیار میشه به وضع اسفناک نمرات پی برد!

فقط دوستان اگه کسی فهمید این متعاقبا کِی هستش اطلاع بده.

مرسی

سلام

خواستم اطلاع بدم که نمره مدرن هم اعلام شده. مراجعه بفرمایید و ببینید.


مرسی

...

گوسفندی خواست برای خوردن علف تازه به بالای تپه ای برود. رفت و رفت تا این که خسته شد. به خودش دلداری داد که خستگی مهم نیست. اگر به سر تپه برسم، علف تازه در انتظار من است. راهش را ادامه داد و دوباره خسته شد. باز به خودش گفت که برای خوردن علف تازه باید حتماً به بالای تپه برسد. تنها هدف او این بود که برای خوردن علف تازه به بالای تپه برسد. اما وقتی به آنجا رسید، متوجه شد که نه تنها در آنجا هیچ علفی وجود ندارد، بلکه در راه رسیدن به بالای تپه، علف های زیادی را نادیده گرفته است.

بله، گاه لازم است اندکی درنگ کنیم و با سنجیدن اهداف خود در زندگی، در صورت لزوم آنها را تعدیل کنیم تا هم به آنها نزدیک تر شویم و هم به یک باره و دیروقت متوجه از دست رفتن فرصت های زیاد نشویم.

ثروتی ماناتر از پول

در زمان های دور مرد ثروتمندی زندگی می کرد که ثروتش را از راه تجارت و بازرگانی در طی سال ها اندوخته بود. ثروتش به ده هزار هزار سکۀ طلا رسیده بود.

از قضای روزگار این مرد روزی سخت بیمار شد و به بستر افتاد. او که مرگ خودش را نزدیک می دید، ده پسرش را به پیش خود خواند تا به آنها بگوید که قصد دارد ماترکش را چگونه تقسیم کند.

او گفت: مجموع ثروت من ده هزار هزار سکۀ طلا است. به هر کدامتان هزار هزار سکه می رسد. اما یکی از شما باید صد هزار سکه برای مراسم و کفن و دفن من خرج کند و چهارصد هزار سکۀ دیگر را به نیت من خیرات کند. هر کدام از شما این شرط را قبول کند، من در عوض ده دوستم را به او معرفی می کنم.

پسر کوچکش این شرط را پذیرفت و پدرش همان طور که قول داده بود، ده تن از صمیمی ترین دوستان خودش را با او آشنا کرد.

وقتی پیرمرد بازرگان مرد، ده پسرش سهم الإرث خود را گرفتند و زندگی شان را به تنهایی ادامه دادند. آنها که به آسودگی و زندگی تجملی عادت کرده بودند، دیری نگذشت که هر چه پول و اموال از پدرشان به ارث برده بودند، خرج و تمام کردند. پسر کوچک تر وقتی در ته همیانش هزار سکه باقی مانده و شدیداً نگران آینده شده بود، به یاد ده دوست پدرش افتاد که قبل از فوتش به او معرفی کرده بود. او آنها را پیدا کرد و همه را به خانه اش دعوت کرد.

دوستان پدرش که حالا دوستان خود او هم محسوب می شدند، پس از خوردن غذایی که آماده کرده بود، گفتند: از بین ده برادرت، تو تنها کسی هستی که هنوز ما را فراموش نکرده ای. حالا در این وضعیتی که هستی، ما می توانیم به تو کمک کنیم.

به این ترتیب هر کدام یک رأس گاو شیری باردار خود و یک هزار سکۀ طلا به او دادند و او را در کارهای تجاری راهنمایی کردند.

پسر کوچک تر با کمک دوستان پدرش وارد کار تجارت شد و کم کم راه ترقی را پیمود و دوستان پدرش را نیز فراموش نکرد.

سال ها گذشت و وقتی مرد موفقی شده بود، یک بار به برادرانش گفت پدرش گفته بود که دوست خوب، ثروتی ماناتر از پول است و بعد از این تجربه ای که در زندگی ام کسب کردم، فهمیدم که حرف پدرم چقدر درست بوده است.

ثروت ممکن است به انسان حس خوشبختی و رضایت موقت بدهد، اما پول و ثروت مانا نیست و هر اتفاقی ممکن است برای آن بیافتد. اما حمایت، کمک و پشتگرمی دوستان خوب همیشه برای انسان باقی می ماند و در راه سعادت راهنمای انسان می شود.

محض خنده


جملات طنز جوکستان 1740


تف به این شانس.... 
تو اخبار میگفت یارو داشته تو کوه قدم میزده یه زمرد پیدا کرده به ارزش چند میلیون دلار! 
اونوقت من دیروز داشتم تو خیابون راه میرفتم یه ۲۵ تومنی دیدم اومدم بردارمش خشتکم پاره شد!!!

.


ﺭﻓﺘﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺧﺮﯾﺪﻡ ...
.دﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺴﺘﯿﺶ؟؟
ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﺮﻩ ...
ﻣﯿﮕﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﯿﺒﺴﺘﯿﺶ؟؟
ﺍﻻﻥ 2 ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻩ ﻣﺎﺩﺱ،ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺲ
ﭼﺮﺍ ﺑﺎﺯﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ؟؟
ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﺮﻩ !!
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻨﻮ ﺍﺳﮑﻮﻝ ﮔﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﯼ؟ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺩﻭﺟﻨﺴﻪ ﻫﻢ
ﻣﮕﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ؟؟؟!!!
گوسفند از خنده سرشو میکوبید به درخت

.


ﻓﺪﺭﺍﺳﻴﻮﻥ ﺷﻨﺎﻱ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎﺕ
ﺷﻨﺎﻱ ﺍﻟﻤﭙﻴﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺭﺷﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﺷﻨﺎﻱ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻭ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ،
ﻃﺮﺡ:
" ﺷﻨﺎﻱ ﺳﻔﺮﻩ ﻣﺎﻫﻲ " 
ﺭﺍﺑﻪ ﻓﺪﺭﺍﺳﻴﻮﻥ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﺍﺩ !!

.


ﺩﻡ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﻣﻬﺪﮐﻮﺩﮎ ﻫﺴﺖ یه ﻧﺎﻇﻢ ﺯﻥ ﻏﺮﻏﺮﻭ ﺩﺍﺭﻩ ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩ:
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﺪﻭ ...
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﻧﮑﻦ ...
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﯾﺎﺷﺎﺭ ﺭﻭ ﻧﺰﻥ ...
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻬﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ ...
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠــــﯽ ....
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﯾﻬﻮ ﻗﺎﻃﯽ ﮐﺮﺩ ﺳﺮﺷﻮ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ:
ﺍﻣﯿﺮ ﻋﻠﯽ ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮓ دهن مارو سرویس کردی ﯾﻪ ﺟﺎ ﺑﺘﻤﺮﮒ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﺮه خر

اطلاعیه!!!

سلام عرض میکنم.

امیدوارم حالتون خوب باشه.

خواستم بگم نمرات کنترل صنعتی در قسمت نمرات میانترم اعلام شده. همین. حالا دوباره برید بشینید درستونو بخونید!!

یــــاحــســــــین

آب را گل نکنید . . .

شاید از دور علمدار حسین، مشک طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام،‌

می رسد تا که از این آب روان ،پر کند مشک تهی ،

ببرد جرعه آبی برساند به حرم ،

تا علی اصغر بی شیر رباب ، نفسش تازه شود و بخوابد آرام ...

آب را گل نکنید . . .

که عزیزان حسین ، همگی خیره به راهند که ساقی آید ،

و به انگشت کرم،‌ گره کور عطش بگشاید . . .

آب را گل نکنید . . .

‌که در این نزدیکی،‌عابدی تشنه لب و بیمار است، در تب و گریه اسیر . . .

آب را گل نکنید . . .

که بود مهریه مادرشان ،

نه همین آب که هر جای دگر، رود و نهری جاریست ، مهر زهرای بتول است ،

از این است که من میگویم،‌

آب را گل نکنید ، آب را گل نکنید . . .


در مدرسه ی کربلا ، کودکان به چشم خود دیدند که بابا دو بخــــش است:


بخشی در صحـــــرا ، بخشـــی بر بالایٍ نیــــزه...


اما اینکـــه عمــــو چند بخش است را فقـط بــابـــا می دانــد...

سردخانه!

ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ آخرِ وقتِ کاری بود که به تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭفته بود دربِ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ او ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ سردخانه گیر افتاد. ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﯿﻎ و ﺩﺍﺩ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐَﺴﯽ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺪﻫﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 5 ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭب ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣَﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ.

ﺍﻭ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻄﻮﺭﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯدید؟

ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ...
ﻣﻦ 25 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ده ها ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ‌ﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ‌ﺭﻭﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ و ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽﺷﻮﯼ، ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ تو ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ برای همین ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮﯼ ﺑﺰﻧﻢ ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍین که ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ.

خداحافظی!!

بچه ها من باید از همتون خداحافظی کنم

 احساس میکنم اینجا خیلی زمان از دست میدم

اینجا رو خیلی دوست داشتم،

اگ دلخوری پیش اومد ببخشید!

مرسی از حمایت هاتون ، از نظر هاتون ، ازاینکه انقدر با مرام بودین

حلالم کنید اگه گاهی اوقات سر کارتون گذاشتم 

دقیقا مثل الان

وای چرا رنگتون پرید!؟ شوخی کردم بابا، شوخی کردم!

شروع کلاسا

سلام همکلاسیا...

مزاحمتون شدم برا شروع کلاسا. گفتن بپرسم که هفته سوم بریم یا چهارم ؟؟!!!!!!!!!؟؟ بنظر من که بجای این همه هفته دوم و سوم و چهارم کردن بذاریم قشنگ اول آبان سبک بال بریم سرکلاس!!! ( بالاخره باید مشخص باشه سال آخری هستیم!! )

خب حالا اون مزخرفات بالا رو ول کنید و واقعا نظر بدید کی بریم که هماهنگ باشیم.

تورو خدا ببخشید مزاحمتون شدما !! بخشیدید؟!! تورو خدا !!  اصلا بگید چقدر میشه که ببخشید؟! شماره کارت؟!


دقت کردید از این چندتا سطر بالا فقط شاید نصف سطرش حرف بدرد بخوری بود؟!

شاد باشید

با سلام...

میخواستم خدمتتون عرض کنم اونایی که تابستون فقط کارآموزی برداشتن توی قسمت مالی پورتال 113 تومن شهریه ثابت تابستون هم براشون ثبت شده. درصورتیکه اگه فقط کارآموزی گرفته باشید غیر از 56 تومن هزینه کارآموزی، هزینه دیگه ای نداره. اگه چنین مشکلی برا شما هم وجود داره به امور مالی دانشگاه مراجعه کنید تا درستش کنن.


مرسی

        سرباز: میشه برم دوستمو ک زخمى شده نجات بدم؟؟
                                                                                                    فرمانده: نه ارزش نداره,تا تو برى اون مرده...


ولى سرباز رفتو با جنازه ى دوستش برگشت...



         فرمانده: دیدى گفتم ارزش نداره

                                                          سرباز: چرا داشت , وقتى رسیدم بالاسرش گفت میدونستم که میاى رفیق!

محض خنده

رفته بودیم خونه ى دوستمون

یعنی باید بین لباسا میگشتى تا مبلُ پیدا میکردی
مثل کریس انجل وسط اتاق سرشُ میخاروند
یهو دست مى کرد زیر پتو قندون درمیاورد:)
اصن ی وضی بودا !!!!

==============================================

تو عروسی بودیم گفتم اه اه چقدر اون دختره بد می رقصه،کوتاهم نمیاد،یه بند وسطه...!
یهو خانم کناریم گفت: ببخشید! اودختر نیست! پسر منه...!
گفتم ای وای ببخشید شما مادرشین؟
سرخ شد و گفت:خجالت بکش من باباشم...!

==============================================

روند نامگذاری و رشد خودروی صددرصد ایرانی ساخت کارخانه سایپا با همکاری اولیه
شرکت kia کره جنوبی:
پراید HB -ایده اولیه و ساخت از کره
مابقی خلاقیت و نوآوری ایرانی:
پراید kia
پراید station
پراید صبا
پراید 141
پراید 132
پراید 111
پراید 131
پراید 121
پراید 132sx
پراید132lx ، ......
و هم اکنون در بازار استفاده های غیر سواری از این
محصول شگرف :
***** پراید وانت *****
(با قابلیت حمل چند جعبه خالی میوه)
و بزووودی در آینده ای نزدیک
پراید 18چرخ
پراید 10تن
پراید شاسی بلند
پراید چرثقیل
پراید تراکتور
پراید اف 16
پراید مترو
پراید کوپتر
بوئینگ 747 پراید
پراید بدون سرنشین
وَ وَ وَ وَ....
پرتاب اولین پراید به فضا!!!!!!!!!
این روند همچنان ادامه دارد ،
و سایپا مطمئن و!!

 به ادامه مطلب توجه نمایید... 

ادامه مطلب ...